responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 171

اگر شهوت نبودى در ميانه‌

نَسَبها جمله ميگشتى فَسانه‌

چه شهوت در ميانه كارگر شد

يكى مادر شد آن ديگر پدر شد

نمى‌گويم كه مادر يا پدر كيست؟

كه با ايشان به حرمت بايدت زيست‌

نهاده ناقصى را نام خواهر

حسودى را لقب‌

وز ايشان حاصلى جز درد و غم نيست‌

رفيقانى كه با تو در طريقند

پى هزل اى برادر هم رفيقند

به كوى جِدّ اگر يك دم نشينى‌

از ايشان من چه گويم تا چه بينى‌

همه افسانه و افسون و بند است‌

به جان خواجه كاينها ريشخند است‌

به مردى وارهان خود را چه مردان‌

وليكن حقّ كس ضايع مگردان‌

ز شرع ار يك دقيقه مانْد مُهمَل‌

شوى در هر دو كون از دين معطّل‌

حقوق شرع را زنهار مگذار

وليكن خويشتن را هم نگهدار

ز سو زن‌[1] نيست الّا مايه غم‌

به جا بگذار چون عيسىِّ مريم‌

حنيفى شو ز قيد هر مذاهب‌

درآ در دَيرِ دين مانند راهب‌

ترا تا در نظر اغيار و غير است‌

اگر در مسجدى آن عين دير است‌

چو برخيزد ز پيشت كسوت غير

شود بهر تو مسجد صورت دير

نميدانم به هر جائى كه هستى‌

خلاف نفس كافر كن كه رستى‌

بت و زُنّار و ترسائىّ و ناقوس‌

إشارت شد همه با ترك ناموس‌

اگر خواهى كه گردى بنده خاص‌

مُهيّا شو براى صدق و اخلاص‌

برو خود را ز راه خويش برگير

به هر يك لحظه ايمان دگر گير

به باطن نفس ما چون هست كافر

مشو راضى بدين اسلام ظاهر


[1] - در مثنوى« گلشن راز» طبع طهورى، تحقيق دكتر صمد موحّد، با عبارت زر و زن ضبط نموده است.

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 171
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست