نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 167
مراتب عبوديّت و تجرّد و حيات
از طرفى خودش بوده است كه اين شده است و بدينصورت پر بها و بسيط و
جميل در آمده است، و در اين شكّى نيست كه اين اوست؛ و از طرفى مىبيند اين او نيست
و ابداً با وى مناسبت و مشابهتى ندارد. او مرده بود، اين زنده. او جاهل بود، اين
عالم. او عاجز بود، اين قادر. او محدود بود، اين مجرّد. او ظلمت بود، اين نور و
نورانى و نور دهنده. او ثقيل بود، اين سبك و آسان.
صه امر، همه صفات و أسمائش تغيير كرده و صفات خدائى را واجد شده است.
از لباس اهريمن بيرون شده و ملبّس به خلعت مَلَك و ملكوت و لباس خداوندى گرديده
است. و در اين شكّ نيست كه اين او نيست.
عيناً مانند آن كدو كه آن مرد به گردن خود بسته بود. بعضى از كدوها
بسيار بزرگ است، و تو خالى و سبك كه آنرا بصورت ظرف در مىآورند و از آن استفاده
مىكنند؛ و حقير ديده بودم سابقاً از آنها كوزه غليان مىساختند. و چون سبك است و
تو خالى، وقتى خشك شود، اگر يك تَلَنگر به آن بخورد صدا ميدهد. و چون هيكلش بزرگ
است براى شناسنامه و شناسائى اين مرد بسيار انتخاب خوبى بوده است.
يعنى انسان هم با اين زر و زيورها، با اين تعيّنات اعتبارى، با اين
پندارهاى پوچ و متورّم و تو خالى و بزرگ نما، خوديّت خود را ميخواهد حفظ كند؛ امّا
براى سالك راه خدا يك مرتبه همه اين تعيّنات از بين ميرود و اين علامتها و
نشانههاى علم و قدرت و حيات و آثارشان را در وجودى ديگر كه حقيقت خود اوست مشاهده
مىنمايد.
مىبيند عجبا! اگر اين آثار مال من بود، چرا اينك نيست؟ و اگر اين
آثار مال حقيقت من بود، پس چرا براى اين موجود مجازى من بود؟
بالاخره اقرار و اعتراف ميكند كه: لا مُؤَثِّرَ فى الْوُجودِ سِوَى اللَه.
«هيچ
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 167