نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 141
و دوست صاحب السّيّاره: حاج أبو أحمد عبد
الجليل مُحْيى توقّف كرده و ميهمان بوديم، و رفقاى بغدادى و كاظمينى از جمله جناب
آية الله حاج سيّد هادى تبريزى شبها به خدمت آقا مشرّف، و پس از ساعتى استفاده و
صرف شام به منزلهاى خود باز مىگشتند.
شرح مجالس حضرت حدّاد و كيفيّت تشرّف ايشان به حرم، در مدّت توقّف
در كاظمين
در اين ضيافتها كه از انواع أطعمه لذيذه از مرغ و ماهى و غيره با
مخلّفات عديده ترتيب داده مىشد، حضرت آقا چند لقمهاى از جلو خود به نان و برگ
فجل (ترب سفيد) اكتفا مىنمودند و رفقا هم چون از وضع و حال ايشان مطّلع بودند،
ابداً تعارفى نمىكردند. و بعد از شام بلافاصله رفقا متفرّق مىشدند. ايشان پس از
دو سه ساعتى بيدار شده و تا طلوع صبح به خود مشغول بودند؛ و پس از أداءِ فريضه،
پياده به حرم مشرّف مىشدند در حاليكه فاصله راه تا حرم كم نبود؛ چون منزل آقاى
حاج عبد الجليل در اوائل شارع مسجد بَراثا و از نواحى جديده ملحقه به كاظمين بود.
در اين مجالس و محافل به غير از ذكر خدا و مطالب توحيدى چيزى نبود. و
بطور كلّى در تمام مجالس حضرت ايشان، سخنى از دنيا و اوضاع و كسب و كار نبود؛ آنچه
بود توحيد بود و بس. پس از اتمام دوران سفر، با همان سيّاره ميزبان به كربلاى
معلّى در معيّت ايشان مراجعت حاصل شد.
جريان حجّ بيت الله الحرام حضرت حاج سيّد هاشم قَدّس الله سرَّه
بارى، چون اين سفر بنده پس از سفر بيت الله الحرام ايشان بود، يعنى
ايشان در ذو الحجّة الحرام 1384 حجّ نموده بودند و بنده در شهر رجب و شعبان 1385
به أعتاب مباركه مشرّف بودم؛ لهذا درباره سفرشان سؤالاتى از طرف حقير بود، و يا
اقتراحاً خود ايشان بيان ميفرمودند. از جمله آنكه بنده از ايشان پرسيدم: شما با
اين حال و وضعى كه داريد بطوريكه بعضى از ضروريّات زندگى فراموش مىشود، و حساب و
عدد از دست ميرود، و دست راست را از چپ نمىشناسيد، چگونه أعمال را انجام داده
ايد؟! چگونه طواف كرده ايد؟!
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 141