[1] - آقاى حاج شيخ عبّاس از آية الله خمينى و آية الله
گلپايگانى بسيار مسنّتر بودند. ميفرمودند: در زمانى كه من و آقاى حاج سيّد احمد
خونسارى و حاج شيخ محمّد على اراكى به درس مرحوم حاج شيخ عبد الكريم حائرى
ميرفتيم، آية الله گلپايگانى و آية الله خمينى مطوّل مىخواندند.
و ميفرمودند: من يك شب خواب ديدم
كه به مهمانى رفتهايم؛ همينكه من يك لقمه غذا برداشتم، ديدم آقاى گلپايگانى پريد
و آنرا گرفت و خورد. بعداً فرمودند: تعبير اين خواب اينست كه ايشان مرجع مىشوند.
نام والد آية الله حاج شيخ عبّاس طهرانى، حاج محمّد سيگارى بوده است.
در اينجا لازم مىنمايد كه درباره
تفسير رؤياى ايشان توضيحى داده شود تا خداى ناكرده بعضى از غير واردين تصوّر نكنند
مرجعيّت شيعه كه نيابت حقّه از مقام امامت است، هدف از آن وصول به زخارف دنيا و
تمتّع از لذائذ حيوانى است؛ بلكه مطلب كاملًا به عكس آنست؛ و مراجع حقّه شيعه جز
تحمّل بار مشكلات و صعوبت و ناراحتى و درد سر براى پاك نگاهداشتن شريعت حقّه از
دستبرد اجانب و مخالفين و تربيت شاگردان حقيقى و واقعى مكتب جعفرى و احياء علوم و
رسوم شيعه در شيعيان كار ديگرى ندارند.
مرحوم آية الله حاج شيخ عبّاس
طهرانى سالك بودهاند و مراقب نفس، و براى سالكين راه خدا كه به عيوب نفس خود آشنا
مىشوند، نعمتهاى دنيوى و لذائذ مادّى و شهوانى به صورت ديگرى در عالم خواب تجسّم پيدا
ميكند، و هكذا نعمتهاى معنوى و روحانى و بهشتى به صورت ديگرى جلوه مىنمايد غير از
آن صُوَرى كه سائر مردم عادى در خواب مىبينند. و بعبارةٍ اخرَى رؤياهاى سالكين
تعبيرش فرق دارد با همان رؤياها كه غير سالكين در عالم خواب مشاهده مىنمايند.
سالك، راه خدا را طىّ ميكند و اين راه عبارت است از عبور از نفس امّاره و ترك
مشتهيات مادّى و لذائذ شهوانى للّه و فى الله. و ترك آنها كه عين أعمال تقرّبى
است، براى سالك بصورت طعام لذيذ و ميوه شيرين و گل و باغ و چمن و آب پاك و صافى در
خواب مجسّم مىشود. يعنى سالك مثلًا امروز از خوردن يك دانه سيب گذشته و آنرا به
يتيمى داده است و در شب خواب مىبيند كه به خوردن سيب درشت و شيرين و خوشرنگ مشغول
است؛ و اگر أحياناً لذّت نفس خود را مقدّم دارد همين شب خواب مىبيند كژدمى دارد
او را ميگزد. فلهذا رؤياى سالكين و مريدين الى الله همه عبارت است از خوابهاى خوب
و روشن و فرح انگيز با وجود آنكه آنها در دنيا به شديدترين اقسام فقر و مسكنت و
كوبندهترين آزارهاى مردم مبتلا هستند.
بر اساس همين توضيح مختصرى كه در
اينجا داده شد معلوم مىشود: آن سفره طعام مهمانى كه در آن آقاى شيخ عبّاس و آقاى
گلپايگانى حضور داشتند، آن سفره معنوى و بهشتى است، يعنى جزا و پاداش تحمّل مشكلات
و مرارتها براى خدا در دنياست كه حاج شيخ عبّاس سى سال قبل از اين فوت مىكنند و
مرجعيّت به ايشان نميرسد و آقاى گلپايگانى را خداوند طول عمر عنايت ميفرمايد تا
اين بار را بكشند و تحمّل نمايند.
زحمات آية الله گلپايگانى براى
بقاءِ حوزه مقدّسه علميّه قم بسيار قابل تقدير است. خودشان براى حقير مقدارى از
آنرا در دوران انقلاب و قبل از انقلاب در مجلسى كه فقط ما دو نفر بودهايم بيان
فرمودهاند و حقير بعضى از آنها را در نوشتجات دستى خود يادداشت نمودهام. نفس آية
الله گلپايگانى بسيار صاف و درخشان است، و از حقّ در صورت فهميدن عبور نمىكند و
نمىگذرد. أيّدَه الله و أبقاه اللهُ ذُخرًا للإسلام و المسلمين، و عافاه اللهُ
مِن مرضِه بمحمّدٍ و ءَاله الطّيّبين.
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 130