نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 129
باشد.
چون آيه را براى ايشان قرائت كردم فرمودند كه: معلوم است كه بد است.
و ديگر در بين ما درباره آقاى انصارى تا امروز سخنى به ميان نيامده است.
اين گذشت تا پس از يكسال، چون من جريان اين امر را براى سالكى راه
رفته[1] بيان كردم،
گفت: ايشان اشتباه كردهاند؛ اين آيه براى اين منظور بسيار خوب است. اين آيه دلالت
دارد بر آنكه: اگر ايشان به همدان و به محضر آية الله انصارى ميرفتند، قيامتشان بر
پا مىشد و زلزله ملكوتى و جذبات جلاليّه اركان وجودشان را در هم مىريخت و اثرى
از شائبه وجود و هستى مجازى عاريتى در وجودشان باقى نمىگذاشت و به مقام فناء مطلق
مىرسيدند. اينست تعبير و تفسير اين آيه براى اين منظور و اين هدف.
زهد و ورع آية الله آقا شيخ عبّاس طهرانى محمّدزاده قدّس الله
نفسَه
توضيح آنكه: جناب صديق ارجمند آية الله حاج سيّد ابراهيم، سابقاً در
قم از شاگردان و ارادتمندان صميمى و مُجدِّ دروس اخلاقى و منهاج و رويّه حضرت آية
الله مرحوم حاج شيخ عبّاس طهرانى محمّدزاده قَدّس الله نفسَه بودهاند؛ و آن مرحوم
مردى بزرگوار و خليق و مؤدّب به آداب شرعيّه و عالم بود؛ و براى دورى از أبناءِ
دنيا در زمان شدّت كوران دوران پهلوى بزرگ در قم به آخر شهر نزديك باغهاى انارى
رفته و خانه ساخته، و در توسّلات به امام زمان عجّل الله تعالى فرجه و دعوت طلّاب
قم و معاشران خود در تجنّب از آداب كفر و دورى از تمدّن ضالّه و مضلّه غربيها،
داستانهائى شنيدنى داشت. بسيار مرد مبارز و صريح اللَهجه بود، و با فقيد سعيد رهبر
كبير انقلاب اسلامى آية الله خمينى قَدّس الله نفسه از نزديك دوست و صميمى، و كمال
مراوده و آشنائى را