نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 114
و در اينصورت و در اين فرض، ضدّش خير است.
يعنى براى اين مرد، مرگ و مرض و مسكنت خير است؛ گرچه خودش يا ديگران ندانند.
چاقوى جرّاح كه عضو فاسد را از بيخ و بن بر ميدارد خير است، گرچه
مستلزم مرض و بيهوشى و ريختن خون مريض و دواهاى تلخ باشد، و گرچه خود آن عضو فاسده
خود را خوب بداند؛ ولى حقيقت اينست كه چنين نيست. رحمت پيوسته در فربه شدن و غذاى
چرب و شيرين خوردن نيست. بعضى اوقات در لاغر شدن و گرسنگى كشيدن و به أطعمه ساده
قناعت ورزيدن است.
بچّه هميشه از پدر شكلات و حلوا ميخواهد، ولى پدر مهربان به او
نميدهد؛ بعضى اوقات ميدهد آن هم به مقدار معيّن. اين خير است براى بچّه و رحمت. و
بعضى اوقات به او مُسْهل تلخ ميدهد، و آمپول و سوزن به او ميزند، و در تخت
بيمارستان براى عمل جرّاحى بسترى ميكند، و او را از بازى منع ميكند؛ و ابداً طفل
به اين جريان رضا نميدهد، پيوسته ميخواهد بدود، شيرينى بخورد، بازى كند؛ و به پدرش
در اين حَصر و منع ايراد ميكند، و چه بسا در دل خود، پدر را شخص مغرض و دشمن
بپندارد؛ امّا واقع مطلب و حقيقت امر غير از اين است. تمام اين كارهاى پدر براى
طفل خير است و
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 114