responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 215

راهى كه در پيش دارم اندك است.

ناگهان معاويه گريست و گفت: خدا رحمت كند ابوالحسن را؛ كه به خدا قسم اين چنين بود. سپس گفت: اى ضرار! حزن و اندوهت نسبت به او چگونه است؟

گفت: مانند كسى كه فرزندش را در لانه‌اش سر بريده و گريه گلوگير او شده و از غصه آرام نمى‌گيرد و اندوهش به پايان نمى‌رسد!![1]

گفتگوى حضرت سجاد 7 با جابر در مسئله عبادت‌

نوشته‌اند:

حضرت سكينه جابر بن عبدالله انصارى را طلبيد و به او فرمود: شما مورد محبت و احترام خانواده ما هستى، از شما مى‌خواهم با برادرم حضرت سجاد 7 ملاقات كرده و از خودت از او بخواهى در گريه و عبادتش تخفيف دهد؛ زيرا همه ما بر جان او ترسناكيم!!

جابر مى‌گويد: به محضر حضرت زين العابدين 7 مشرف شدم و خواسته خود را با آن بزرگوار در ميان گذاشتم. امام به خدمتكار خانه فرمود، آن كتاب را بياور خدمتكار كتاب را به امام داد و حضرت سجاد 7 هم كتاب را در برابر من گذاشت و فرمود: در اين كتاب از عبادات پدرم على ياد شده است، آن را بخوان تا از من تقاضاى كم كردن عبادت نكنى، اى جابر! عبادت من كجا و عبادت پدرم على كجا[2].

راستى چقدر عجيب است مردى كه آن همه عبادت داشت، امامى كه پس از


[1] -الأمالى، شيخ صدوق: 624، المجلس الحادى وتسعون، حديث 2؛ بحار الأنوار: 33/ 274، باب 20، حديث 538.

[2] -الأمالى، شيخ طوسى: 636، حديث 1314؛ بحار الأنوار: 46/ 60، باب 5، حديث 18.

نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 215
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست