responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 185

تنبيه نفس‌

يكى از ياران پيامبر 6 مى‌گويد:

در يكى از روزها كه هوا بسيار گرم بود، من و گروهى از دوستان با رسول خدا 6 در سايه درختى نشسته بوديم. ناگهان جوانى از راه رسيد، لباس‌هاى خود را از بدن بيرون آورده و با پشت و روى بدن و صورت خود بر ريگ‌هاى داغ بيابان غلتيد و در حال غلتيدن مى‌گفت: اى نفس بچش؛ زيرا عذابى كه نزد خداست، خيلى بزرگ‌تر از اعمال توست.

رسول خدا 6 اين منظره را تماشا مى‌كرد، چون كار جوان تمام شد و لباس پوشيد و قصد حركت كرد، حضرت او را به حضور طلبيد و فرمود: اى بنده خدا! كارى از تو ديدم كه از كسى سراغ نداشتم، چه علتى سبب اين برنامه بود؟

عرض كرد: خوف از خدا. فرمود: حق خوف را به جاى آوردى، خداوند به سبب تو به اهل آسمان‌ها مباهات مى‌كند، سپس رو به ياران كرد و فرمود: هركس در اين محل حاضر است به نزد اين مرد برود تا او برايش دعا كند. همه نزد او آمدند و او هم بدين‌گونه دعا كرد: خداوندا تمام برنامه‌هاى ما را در گردونه هدايت قرار ده و پرهيز از گناه را توشه ما كن و بهشت را نصيب ما فرموده و جايگاه ما قرار بده‌[1].

جوان خائف و مرد عابد

امام زين العابدين 7 مى‌فرمايد:

مردى با خانواده خود سوار كشتى شد در ميان راه، دريا به حركت آمد و كشتى‌


[1] -بحار الأنوار: 70/ 378.

نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 185
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست