responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 28

احسان پيامبر 6 به اهل مكه‌

پيامبر بزرگوار اسلام سيزده سالى كه در شهر مكه مردم را به هدايت الهى فرا خواند از ناحيه مردم دچار آسيب‌ها و رنج‌ها و بلاهاى گوناگونى شد.

برخى از يارانش را با شكنجه‌هاى گوناگون كشتند، عده‌اى را از ديار و وطن آواره كردند، گروهى را به شدت مورد آزار قرار دادند و از هر جهت به خود آن حضرت سخت گرفتند و او را به آزارهاى بدنى و روحى دچار ساختند، تهمت جنون و سحر و دروغگويى به او زدند و بارها با سنگ و چوب به وى حمله كردند، پس از مهاجرت به مدينه جنگ‌هاى سختى به او تحميل نمودند.

زمانى كه اسلام و اهلش در سايه قرآن به اوج قدرت رسيدند به فرمان پيامبر بى‌آن كه اهل مكه خبردار شوند مكه را محاصره كردند و با پيروزى- بدون خون ريزى- به مسجد الحرام درآمدند و همان سخنى را كه يوسف با برادرانش گفت، به اهل مكه گفتند كه امروز هيچ ملامت و سرزنشى بر شما نيست برويد و راحت باشيد كه همه شما را آزاد نمودم، سپس به اهل مكه با رويى گشاده احسان و نيكى كرد و بهترين درس اخلاق را به مردم جهان و بويژه به قدرتمندان آموخت!

احمد خضرويه و دزد

آنان كه متخلق به اخلاق حقند، بر اساس همان اخلاق با همه رفتار مى‌كنند و در حقيقت منش و رفتار آنان گوشه و دورنمايى از اخلاق حضرت محبوب است.

روايت است كه دزدى به خانه احمد خضرويه آمد، در خانه او چيز قابل توجهى براى سرقت نيافت، خواست با دست خالى از خانه احمد بيرون‌

نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 28
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست