نام کتاب : عبرتآموز نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 195
بيعت كنندگان زير درخت كه خدا از آنان اعلام
رضايت كرد، و در قيامت از حوارى حضرت حسن 7 است روايت مىكند: چون حضرت
مجتبى پس از صلح با معاويه كه مايه بقاى درخت دين و حافظ اسلام تا قيامت بود به
سوى مدينه حركت كرد، من با حضرت همراه شدم.
در طور مسير ملاحظه مىكردم شترى با بارش پيش روى حضرت در حركت است و
آن بزرگوار از آن شتر جدا نمىشود!
من از بار آن شتر خبر نداشتم، ولى مىديدم شتر به هر طرف مىرود حضرت
مجتبى متوجه اوست! به حضرت گفتم: پدر و مادرم فدايت، مگر بار اين شتر چيست كه شما
چشم از آن بر نمىداريد، و از آن جدا نمىشويد؟
فرمود: نمىدانى بارش چيست؟ گفتم: نه. فرمود: بارش ديوان و دفتر است.
گفتم چه ديوان و دفترى؟ فرمود: ديوان و دفترى كه نام شيعيان و پيروان
ما در آن ثبت است.
حذيفه مىگويد: به حضرت گفتم: اى فرزند رسول خدا! من دوست دارم نام
خود را در اين ديوان ببينم، حضرت فرمود: فردا بيا تا به تو نشان دهم.
حذيفه مىگويد: چون صبح دميد با فرزند برادرم به محضر حضرت رسيديم،
فرمود: حاجتت چيست؟
عرض كردم وفا به وعدهاى كه ديروز به من داديد فرمود: اين جوان كيست؟
گفتم: فرزند برادر من است. او با سواد است و من بىسواد. وى را همراه
خود آوردهام تا اسامى را در آن ديوان بخواند. حضرت فرمان داد ديوان و دفتر اوسط
را بياوردند. چون آوردند پسر برادر حذيفه شروع به مطالعه كرد، ناگهان در حال قرائت
گفت: اى عمو! اين نام من است كه در اين ديوان ثبت است و نور مىدهد و از آن
روشنائى تلألؤ دارد!
حذيفه گفت: بنگر به بين نام من در كجاى دفتر است؟ فرزند برادرش نام
او را در آن ديوان ملكوتى پيدا كرد، هر دو مسرور و خوشحال شدند كه نامشان به
نام کتاب : عبرتآموز نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 195