نام کتاب : عبرتآموز نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 194
برنگردد و اجر كسى به دربار من ضايع و تباه
نشود[1].
داستانى شگفت و حيرتآور از پردهپوشى
درباره ابو عبدالرحمن، حاتم بن يوسف اصم كه از بزرگان خراسان بود و
در علم و ورع و تقوى كمتر نظير داشت، نوشتهاند: شهرتش به اصم[2]،
براى اين بود كه: زنى نزد او آمد تا مسئلهاى را معلوم كند، از آن زن در هنگام
كلام باد معده خارج شد و آن زن به شدت شرمسار و خجل گشت، حاتم به گوش خود اشاره
كرد، كنايه از اين كه كلام تو را نمىشنوم، سخن بلندتر گو تا بشنوم، آن زن بسيار
خوشحال شد و خدا را بر اين معنا شكر كرد كه آبرويش نزد آن عالم نرفت، پس از اين
واقعه كه كسى هم از آن آگاه نشد معروف به حاتم اصم گرديد، چون تا آن زن زنده بود
او به همان حالت با مردم زيست، هنگامى كه از دنيا رفت يكى از بزرگان او را خواب
ديد و پرسيد:
ما فعل الله بك؟
«خدا با تو چگونه رفتار كرد؟»
گفت: به سبب آن كه يك شنيده را نشنيده گرفتم، بر تمام اعمال و
شنيدههايم قلم عفو كشيد.
در آن دفتر، نام شيعيان نوشته شده
شيخ جليل محمد بن حسن صفار قمى در كتاب معتبر و با ارزش «بصائر
الدرجات» به سند خود از حذيفة بن اسيد كه از اصحاب رسول خدا بود، و از