responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 124

شقيق از نهيب خادم بتخانه بيدار شد و دست از فرهنگ ماديگرى و دنياپرستى شست، به عرصه‌گاه توبه و انابه درآمد و از عرفاى بزرگ روزگار شد.

مى‌گويد: از هفتصد دانشمند پنج مسأله پرسيدم همه به طور مساوى پاسخ گفتند. پرسيدم عاقل كيست؟ جواب دادند: كسى كه عاشق دنيا نيست، گفتم:

زيرك كيست؟ گفتند: كسى كه مغرور به دنيا نشود، پرسيدم: ثروتمند كيست؟

گفتند: كسى كه به داده حق رضايت دهد، سؤال كردم: تهيدست كيست؟ گفتند:

آن كسى كه زياده طلب است، پرسيدم: بخيل كيست؟ گفتند: كسى كه حق خدا را در مالش از محتاجان منع مى‌نمايد[1].

توبه فضيل عياض‌

فضيل گرچه در ابتداى كار راهزن بود و همراه با نوچه‌هاى خود، راه را بر كاروانها و قافله‌هاى تجارتى مى‌بست و اموال آنان را به غارت مى‌برد، ولى داراى مروت و همتى بلند بود، اگر در قافله‌ها زنى وجود داشت، كالاى او را نمى‌برد و كسى كه سرمايه‌اش اندك بود، از سرقت مال او چشم مى‌پوشيد، و براى آنان كه مال و اموالشان را مى‌ربود، دستمايه‌اى ناچيز باقى مى‌گذاشت، در برابر عبادت حق تكبر نداشت، از نماز و روزه غافل نبود، سبب توبه‌اش را چنين گفته‌اند:

عاشق زنى بود ولى به او دست نمى‌يافت، گاه به گاه نزديك ديوار خانه آن زن مى‌رفت و در هوس او گريه مى‌كرد و ناله مى‌زد، شبى قافله‌اى از آن ناحيه مى‌گذشت، در ميان كاروان يكى قرآن مى‌خواند، اين آيه به گوش فضيل رسيد:

«أ لم يأن للذين آمنوا أن تخشع قلوبهم لذكر الله»[2].

آيا براى آنان كه ايمان آورده‌اند وقت آن نرسيده كه دلهايشان براى ياد خدا خاشع شود؟


[1] - روضات الجنات: 4/ 107.

[2] - حديد: 16.

نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 124
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست