responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 95

مثال: لذت انگور بيوه داند نه خداوند ميوه. در اينجا حرمان بيوه از دسترسى به وسايل رفاه اراده شده است.

8- توريه:

توريه آوردن لفظى است كه دو معنى داشته باشد. يكى متبادر و ديگرى غيرمتبادر و نويسنده معنى غيرمتبادر را اراده كند. مثال:

به چه كار آيدت ز گل طبقى‌

از گلستان من ببر ورقى‌

گاهى اين‌چنين لفظ در معنى متبادر بكار ميرود لكن از ضمير آن، معنى ديگرش مراد است. مثال:

اميد هست كه روى ملال درنكشد

از اين سبب كه گلستان نه جاى دلتنگى است‌

على الخصوص كه ديباچه همايونش‌

بنام سعد ابو بكر سعد بن زنگى است‌

اينگونه تفنن ادبى در اصطلاح بديع، استخدام نام دارد.

9- تلميح:) noisullA (

تلميح اشاره كردن به واقعه يا داستانى است. مثال:

قرص خورشيد در سياهى شد

يونس اندر دهان ماهى شد

10- اقتباس:) etnurpmE (

نويسنده ممكن است آيه قرآنى يا حديث يا گفته ديگران را در خلال سخنان خويش بياورد. اگر از گوينده نام برد، اقتباس بطريق نقل است و اگر بى‌آنكه از گوينده ياد كند سخن وى را بعينه در كلام خود جاى دهد اقتباس بطريق درج است. هرگاه مضمون آيه يا حديث در ضمن سخن آورده شود اقتباس بروش حل صورت گرفته است. شيخ مصلح الدين را در گلستان از هرسه قسم نمونه‌ها است.

11- طىّ و نشر يا لفّ و نشر:

چنان است كه از دو يا چند امر، نامبرده شود آنگاه درباره هركدام به ترتيب يا برخلاف ترتيب مطالبى بگويند. مثال: به دوستى پادشاهان اعتماد نتوان كرد و بر آواز خوش كودكان، كه آن به خيالى مبدل شود و اين به خوابى متغير گردد.

12- جمع و تقسيم:

جمع و تقسيم چنان است كه از چند امر با هم نام ببرند و آنگاه به شرح هريك از آنها بپردازند. مثال: چهار كس از چهار كس به‌رنجند. روسپى از شحنه و دزد از قاضى و حرامى از سلطان و غماز از محتسب.

هرگاه درباره دو امر چنين روشى بكار رود بر اين تفنن نام توشيح ميگذارند. ممكن است نويسنده، امور مربوط بيك موضوع را پياپى ياد كند و اگر بيان وى جامع همه انواع باشد بسيار فنى و زيبا است و بايد از صنايع معنوى بشمار آيد. اينگونه صنعت بنام تعديد يا سياقة- الاعداد) noitar ?emunE (نامگذارى شده. مثال از گلستان شيخ: حكيمان دير دير خورند و عابدان نيم سير و زاهدان سد رمق و جوانان تا طبق گيرند و پيران تا عرق كنند اما قلندران چندانكه در معده جاى نفس نماند و بر سفره، روزى كس.

13- طباق و تضاد:

طباق و تضاد، آوردن الفاظ متضاد در يك يا چند قرينه متوالى‌

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 95
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست