responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 92

حكم اخلاقى در گلستان همراه با حسن تعليل است و هرحكمتى كه از قلم مصلح الدين تراويده، علت و سبب آن با عبارت يا مصراعى لطيف مشخص شده. اشتقاق و انواع تجنيس از صنايع لفظى است كه جاى بجاى در گلستان ديده ميشود و بدين ترتيب آرايشها و زيورهاى لفظى و معنوى در گلستان فراوان است و ميتوان گفت كه از هرجمله گلستان، فن آرايشى بدست مى‌آيد كه شايسته نامگذارى است. بنابراين، حصر صنايع در گلستان موجه نيست منتهى در مقدمه كتاب بايد صنعتهايى را كه ارباب بيان و بديع نامگذارى كرده‌اند و در كتاب بكار رفته است بشناسانيم و به اختصار در مقام معرفى يكايك آنها برآييم:

1- سجع:

سجع در لغت، آواز كبوتران است و در اصطلاح، دو يا چند كلمه هماهنگ است كه در آخر دو يا چند قرينه مى‌آيد و آن قرينه‌هاى نثرى را به مصراعهاى شعرى شبيه ميسازد و بعبارتى ديگر، سجع در نثر مانند قافيه در شعر است. سجع بر سه قسم است:

الف- سجع متوازى كه كلمات آخر قرينه‌ها در روىّ و وزن متفق است.

مثال: منت خداى را عزوجل كه طاعتش موجب قربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت.

قربت با نعمت هم‌وزن است و روى در هردو آنها حرف تاء است.

ب- سجع مطرّف: سجع مطرف آن است كه كلمات آخر دو قرينه فقط در روى متفق باشد. مثال: ذوالفقار على در نيام و زبان سعدى در كام».

ج- سجع متوازن: سجع متوازن چنان است كه دو كلمه آخر قرينه‌ها هموزن باشد.

مثال: «باران رحمت بيحسابش ... و خوان نعمت بيدريغش».

معمولا شيخ اجل به دو سجع اكتفا ميكند و بعبارت ادبى، قرينه‌هاى مسجوع گلستان مزدوج است. مثال:

«هر نفسى كه فروميرود ممد حيات است و چون برمى‌آيد مفرح ذات».

در بيشتر موارد، شيخ اجل قرينه اول را مساوى با قرينه دوم يا بلندتر از آن مى‌آورد.

مثال اول: «دست دليرى بسته و پنجه شيرى شكسته».

مثال دوم: «تا برسيد بكنار آبى كه سنگ از صلابت او بر سنگ همى‌آمد و خروش [خريرش‌] به فرسنگ همى‌رفت». سجع، بيشتر در تمثلات بكار ميرود و استعمال آن بدين عنوان در ادب اروپايى هم معمول است چنانكه در زبان فرانسه ميگويند:elbmessa selbmesser es luQ از مثل‌هاى انگليسى است‌rehteg -ot ylf rehtaef emas eht fo sdriB (كبوتر با كبوتر باز با باز).

2- ترصيع:

ترصيع در لغت بمعنى نگين نشاندن در انگشترى است و در اصطلاح ادب، تفنّنى است لفظى، بدين ترتيب كه الفاظ قرينه دوم را هموزن و غالبا هم روى با الفاظ قرينه اول آورند.

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 92
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست