نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 737
(96) از نفسپرور هنرپرورى نيايد ...
______________________________
(484)- نفسپرور: كسى است كه در بند شهوات باشد.
در اين بيان، شيخ دو مقدمه آورده است و نتيجه را بر عهده شنونده گذاشته تا بدانند
كه نفسپرور، براى سرورى و سيادت شايسته نيست.
(485)-
مكن
رحم بر گاو بسيارخوار ..
مثنوى بر وزن شماره 3
(486)- بسيارخوار: با بسيار- خوار، جناس مرفّو
دارد يعنى كسى كه بسيار بخورد بسيار خوار و ذليل است. در اين مصراع ممكن است لفظ
اول بمعنى بسيار زبون باشد و مسند بر مسند اليه مقدم گردد تا بر تأكيد بيشترى
دلالت كند.
(487)- چو گاو ار همى بايدت فربهى ...: اين
بيت متضمن دو تشبيه است:
اگر مثل گاو خواهان فربهى باشى بايد مانند خر، تن بزير بار دهى.
(97) در انجيل آمده است ...
(488)- انجيل: كتاب آسمانى مسيح است و در اصل
«اوانژليوم» بوده بمعنى بشارت.
مراد اين است: خداوند به انسان ميفرمايد: اگر ترا توانگر سازم، به
مال مشغول ميشوى و از من دور ميمانى و اگر به فقر گرفتارت كنم، غمين و تنگدل مينشينى.
پس در هردو حالت مجال عبادت كجا برايت ميماند و كى ميخواهى به شيرينى ذكر و ياد من
بهرهمند شوى».
اينچنين عبارت، در اناجيل ديده نميشود و مضمون شماره 26 از باب بيست
و سوم از كتاب امثال سليمان است و نزديك به اين معنى، مطالبى در سفر تثنيه و سفر
لاويان نيز به چشم ميخورد.
گويا شيخ اجل، در كتب اخلاقى ديگر، اين مطلب را تحت عنوان «جاء فى
الانجيل»، ديده باشد.
(489)-
بگاه
نعمتى مغرور و غافل
...
قطعه بر وزن شماره 7 با قافيه مردف.
(490)- ريش: در اينجا مجازا بمعنى مجروح است.
(491)- سرّاء: خوشحالى.
(492)- ضرّاء: بدحالى و سختى.
سراء و ضراء مأخوذ است از قرآن مجيد سوره ال عمران آيه 134.