responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 730

______________________________ (422)- ناموس: در اينجا بمعنى بانگ و آواز آمده و معانى ديگرى هم دارد كه از جمله آنها كمين صياد و مكر و فريب است و اين دو معنى هم در اينجا مناسب مينمايد. ولى ريشه آن در يونانى‌somoN بمعنى عادت و قانون و شريعت است. در فلسفه هم به اين معنى بكار ميرود و مراد از ناموس الاكبر، جبرائيل است. در زبان معمول ما، ناموس، بمعنى عفت و هرشخصى يا چيزى است كه حفظ آن بر ما لازم باشد و مسامحه نسبت به آن فقدان شرف بشمار آيد.

(423)- جامه سفيد: در زمان سعدى، جامه سفيد، جامه پرهيزگاران بوده است.

(424)- نامه با جامه، جناس و موازنه دارد و سپيد و سياه و همچنين دراز و كوتاه، متضاد است.

(425)- آستين دراز: در آنزمان آستين دراز به صوفيان اختصاص داشته است.

(426)- چه: در بعضى نسخه‌ها بجاى «چه» لفظ «خوه»، مخفف «خواه» آمده است.

مفاد شعر چنين است: اى كسى كه براى فريفتن مردم، جامه سفيد پوشيده‌اى و نامه عملت سياه است، اين‌چنين كار كه از بهر تحصيل مال‌ومنال دنيا كرده‌اى بيهوده است و بايد دست از دنيا كوتاه كنى و به مرگ تسليم شوى و درازى و كوتاهى آستين، هيچكدام مانع اين فرجام نخواهد بود.

(84) دو كس را حسرت از دل نرود و پاى تغابن از گل برنيايد ...

(427)- تغابن: در فارسى بمعنى زيان‌زدگى و مغبون شدن استعمال ميشود ولى معنى اصلى آن، يكديگر را فريفتن و مغبون ساختن است.

(428)- تاجر كشتى‌شكسته: وجه مشترك ميان تاجر كشتى‌شكسته و وارث با قلندر نشسته، تباه كردن مال و حسرت و افسوس خوردن است و در اين عبارت، موازنه و سجع بكار رفته و «نرود و نيايد» متقابل است.

(429)-

پيش درويشان بود خونت مباح ...

قطعه بر وزن شماره 17 با قافيه مردف.

(430)- مباح: حلال اسم مفعول از اباحه.

(431)- سبيل: بمعنى راه و سبيل بودن يعنى فى سبيل اللّه بودن مال، كنايه از آن است كه مال براى استفاده همه مردم يا عده معينى آزاد و مجاز است.

(432)- ازرق: بمعنى كبود. صفت مشبه عربى، مؤنث آن «زرقاء» و مصدر آن «زرقه» بضم اول است.

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 730
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست