responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 727

باب از جمله آثار ادبى قرن ششم هجرى است كه در 1276 هجرى در بمبئى توسط ميرزا محمد على شيرازى تصحيح و طبع شده است. در زبان تركى محمد بن عمر الحلبى كتابى در اين موضوع و با همين عنوان تصنيف كرده است.

______________________________ (399)-

هركه را جاه و دولت است و بدان ...

قطعه بر وزن شماره 1 با قافيه مطلق مردّف.

(400)- بدان: مركب است از حرف اضافه «ب» و دال (حرف بازمانده از ريشه پهلوى) و ضمير اشاره «آن».

بدان، متعلق است به «درنخواهد يافت».

(401)- خبرش: «ش» در «خبرش»، ضمير متصل مفعولى است و راجع است به «هركه».

معنى شعر چنين است: به كسى كه داراى دولت و جاه است ولى خاطر خستگان را درنمى‌يابد خبر ده كه در جهان ديگر، هيچ دولت و جاهى بدست نخواهد آورد و چون در دنيا بشكرانه جاه و دولتى كه دارد، دلخستگان را درنيافته است، در آخرت، از فيوض الهى محروم خواهد ماند.

(78) حسود از نعمت حق بخيل است و بنده بيگناه را دشمن ميدارد.

(402)- بنده بيگناه: شيخ با آوردن عبارت «بنده بيگناه»، اشاره به اين معنى كرده است كه حسودان شخص متنعم را گناهكار مى‌پندارند و هم‌چنين بى‌آنكه گناه و تقصيرى از او سرزده باشد وى را دشمن ميدارند.

(403)-

مردكى خشك‌مغز را ديدم ...

قطعه بر وزن شماره 1 با قافيه مردف.

(404)- رفتن در پوستين: كنايه از آزار رسانيدن و بد گفتن و غيبت كردن است.

(405)-

الا تا نخواهى بلا بر حسود ...

قطعه بر وزن شماره 3 با قافيه مردف به ردف مركب.

(406)- چنان دشمنى در قفاست: دشمنى چنان سخت، يعنى حسد در قفاى او است.

(79) تلميذ بى‌ارادت، عاشق بى‌زر است ...

(407)- تلميذ: بمعنى شاگرد و دانش‌آموز و كارآموز است. ريشه آن عبرى است و با تلمود كه تفسير بر تورات است همريشه ميباشد. «تاء» تلميذ، اصلى است. بنابراين مطاوعه آن، تتلمّذ، ميشود و استعمال تلمذ، در معنى شاگردى، غلط است. جمع تلميذ ميشود

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 727
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست