responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 699

اطاعت و تسليم استاد، بتدريج پيش رود ببالاترين مقامات كمالى نايل مى‌آيد.

______________________________ (189)- كسى: در اينجا بمعنى داراى شخصيت است.

(190)- چيز: در اينجا بمعنى حالت و مقام بكار رفته.

(191)- بگذشت از همه‌چيز: يعنى از هرمقامى درگذشت و بالاتر رفت.

(192)-

آبگينه همه‌جا يابى از آن قدرش نيست ....:

در اين بيت، سعدى آبگينه را با لعل مقايسه ميكند و يكى از عوامل ارزش را كه ندرت و كميابى است عنوان مينمايد.

در اين معنى ايرج ميرزا گفته است:

گر راديوم نيز فراوان بدى‌

قيمت احجار بيابان شدى‌

البته از نظر مقامات انسانى، بكار بردن كوشش و استعداد بيشتر كه كمتر در اختيار همگان قرار ميگيرد عامل ارزش است ولى در موجودات ديگر نميتوان ندرت را بطور كلى از عناصر تشكيل‌دهنده ارزش واقعى دانست.

(193)- لعل: معرب است و فارسى آن لال ميباشد.

(34) كارها به صبر برآيد و مستعجل بسر درآيد ....

(194)- مستعجل: به كسر جيم، شتابنده و عجله‌كننده. اسم فاعل از استعجال و مأخوذ از عبارت قرآنى: (يستعجلون).

(195)- بسر درآمدن: كنايه از هلاك شدن است. شايد جمله اول اين عبارت مقتبس باشد از گفتار جمال الدين عبد الرزاق: «كار به صبر و به روزگار برآيد».

(196)-

به چشم خويش ديدم در بيابان ....

مثنوى بر وزن شماره 7

(197)- آهسته: صفت جانشين موصوف است يعنى شخص يا حيوان آهسته.

(198)- سبق: بفتحتين مسابقه است و سبق بردن بمعنى پيش افتادن در مسابقه است.

(199)- سمند: اسب زردرنگ و رنگى مايل به زرد و در اينجا معنى اول آن مراد است.

(200)- بادپا: تند، كه پايش از جهت سرعت شبيه باد است.

(201)- تك: تاخت و دو.

(202)- همچنان آهسته: در اينجا همچنان، قيد مداومت و آهسته، قيد وصفى است.

(35) نادان را به از خاموشى نيست ....

(203)- وگر اين مصلحت بدانستى ....: در اين جمله شيخ به اين نكته توجه‌

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 699
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست