نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 694
هم بازيابد.
______________________________
(151)-
مشو
غره بر حسن گفتار خويش ....
بيت بر وزن شماره 3 با قافيه مردف موصول مردّف.
(152)- غره: مصدر عربى بمعنى مغرور است.
مراد اين است كه بواسطه آفرين گفتن نادان، همچنين بواسطه پندار و
توهم خود، به زيبايى سخن خويش مغرور مشو. در سخن خود از ديده خرد بنگر و نظر و
عقيده دانايان را در باره آن استفسار كن ضمنا اشاره به آن دارد كه موجب غرور هركس،
يكى پندار غلط خود او است و ديگر، ستايش مردم نادان و تملقگو.
(30) همهكس را عقل خود بكمال نمايد و فرزند خود بجمال.
(153)- همهكس را عقل ...: مراد اين است كه
هركس به نيرومندى و قوت عقل و كمال خردمندى خود معتقد است. چنانكه هركس فرزند خود
را هرچند زشت باشد زيبا پندارد. بنابراين نظر شخص درباره كمال خود و نسبت به جمال
و خوبى فرزند خويش خالى از داعيه نيست و هرچند بخواهد در اينگونه داورى بيغرض
باشد، باز زمينه انفعالى براى وى وجود دارد.
(154)- بكمال: بكمال و بجمال، صفت مركب است
بمعنى كامل و جميل و از قبيل بخرد و بنام ميباشد. تنها فرق آنها اين است كه جزء
دوم تركيب، لفظ عربى شايع در فارسى است.
(155)-
يكى
جهود و مسلمان نزاع ميكردند ...
قطعه بر وزن شماره 12 با قافيه مردف موصول.
يكى: يكى وصف عددى براى جهود و مسلمان هردو است يعنى يك تن جهود و يك
تن مسلمان.
(156)- «ميم» در «ايشانم» ضمير متصل و مفعول
بواسطه است براى خنده گرفتن.
در زبان معمول در اين مورد، «ميم» بصورت مضاف اليه به خنده متصل
ميشود و ميگويند: خندهام گرفت.
(157)- طيره: بمعنى خشم.
(158)- قباله: عربى است و بمعنى سند مالكيت.
(159)- ميرانم: فعل امر متعدى از مردن با ضمير
متصل مفعولى «ميم»، يعنى مرا بميران و معدوم ساز.
(160)- تورات: نام كتابى است كه بر موساى كليم
نازل شده و شامل پنج سفر (بكسر سين بمعنى كتاب) است و سفرهاى پنجگانه عبارت است
از:
1- سفر تكوين (آفرينش) كه از خلقت جهان و تاريخ بشر از آدم تا ظهور
موسى گفتگو ميكند.
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 694