نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 677
______________________________
(16)- موفق: اسم مفعول از مصدر
توفيق بمعنى سازگار آمده. صفت كسى است كه وسايل سعادت را خدا براى او فراهم آورد.
(17)- انعام: بكسر اول بمعنى نعمت دادن.
(18)- معطل: اسم مفعول از تعطيل بمعنى بيكاره
و بيفايده. مصدر مجرد آن عطلة است.
(19)-
منت
منه كه خدمت سلطان همىكنى ....
مفاد اين بيت چنين است:
گماشته شدن به خدمت سلطان، خودمايه افتخار و منتپذيرى است و شخص
نبايد از باب خدمتى كه سلطان يا جامعه بر عهده او ميگذارد بر سلطان يا اجتماع منت
گذارد.
(3) دو كس رنج بيهوده بردند و سعى بيفايده كردند ...
(20)- دو كس رنج ....: در اين عبارت، صنعت
جمع و تقسيم بكار رفته است.
در امثال عرب آمده است.
العلم بلا عمل كالسّحاب بلا مطر و كالشّجر بلا ثمر و كالقوس بلا وتر
ترجمه: دانش بىكردار، همچون ابر بىباران و درخت بىبار و كمان
بىزه است.
(21)-
علم
چندانكه بيشتر خوانى ....
مثنوى بر وزن شماره 1.
(22)- محقق: اسم فاعل از باب تفعيل بمعنى
تحقيقكننده و جوينده حقيقت و اهل تحقيق. برخى گفتهاند مراد از محقق در اين بيت،
عالم به علوم عرفانى و باطنى است و مراد از دانشمند، عالم به علوم ظاهرى ميباشد.
در سخن اديبان، دانشمند در معنى فقيه بكار رفته و دور نيست كه شيخ اجل از محقق،
فيلسوف يا عارف اراده كرده و مقصود وى از دانشمند، فقيه باشد. بهرحال (نه محقق بود
نه دانشمند) مسند است براى چهارپايى.
(23)- بر او كتابى چند: جمله وصفى است با حذف
رابط.
(24)- چند: از مبهمات است و بعنوان صفت براى
كتاب، بكار رفته است.