(5)
33 ملك از خردمندان جمال گيرد و دين از پرهيزگاران كمال يابد.
پادشاهان به صحبت خردمندان از آن محتاجترند كه خردمندان به قربت پادشاهان.
34 پندى اگر بشنوى اى پادشاه
در همه عالم به از اين پند نيست
جز به خردمند مفرما 35 عمل
گرچه عمل، كار خردمند نيست
(6)
36 سه چيز بى سه چيز پايدار نماند: مال، بىتجارت و علم، 37 بىبحث و ملك، 38 بىسياست.
39 وقتى، بلطف گوى و مدارا و مردمى
باشد كه در كمند قبول آورى دلى
وقتى، بقهر گوى كه صد كوزه نبات
گهگه چنان بكار نيايد كه 40 حنظلى
(7)
41 رحم آوردن بر بدان، ستم است بر نيكان و عفو كردن از ظالمان جور است بر درويشان.
42 خبيث را چو تعهد كنى و بنوازى
بدولت تو گنه ميكند 43 به انبازى
(8)
44 به دوستى پادشاهان اعتماد نتوان كرد و بر آواز خوش كودكان، كه آن به خيالى مبدل شود و اين به خوابى متغيّر گردد.