نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 574
______________________________ (9)- مخبّط: در
عربى نيامده است و بجاى آن «متخبّط» در عربى استعمال ميشود و آن كسى است كه از
شيطان (علتى نهانى) به مغز او آزارى رسيده باشد.
(10)- عزيمت: بمعنى
دعا و طلسم است. جمع آن «عزائم».
مفاد بيت آنكه، چون مزاج
از اعتدال كاملا منحرف شود، دعا و دوا ديگر سودى نخواهد داد.
در تمام اين حكايت، سجع
بىتكلف بكار رفته و درباره پير و جوان، صنعت تنسيق الصفات رعايت شده. شيخ در اين
حكايت قدرت وصف فوقالعاده نمودار ساخته و گويى بين خوبيها و بديهاى پيرى و جوانى
مناظرهاى ترتيب داده است.
(11)-
تا توانم دلت بدست آرم ...
مثنوى بر وزن شماره 1.
(12)- معجب: بضم ميم
و فتح جيم بمعنى خودپسند، اسم مفعول از اعجاب و اسم مصدر آن، عجب بضم عين.
(13)-
جوانان گرچه خوب و
دلربايند ...
قطعه بر وزن شماره 7 با
قافيه مردف موصول.
(14)- سرايند: يعنى
سرود ميخوانند.
بعضى فضلنمايان، فعل
مضارع سرودن را با «ضم» سين تلفظ ميكنند و حال آنكه بنابر قاعده اتباع بايد بفتح
سين تلفظ شود. مانند: فزايد و نظاير آن.
(15)-
ز خود بهترى جوى و فرصت
شمار ...
بيت بر وزن شماره 3 با
قافيه مردف.
(16)- زن جوان را
اگر تيرى در پهلو نشيند به كه پيرى: تمثل.
(17)-
لمّا رأت بين يدى بعلها ...
وزن شماره 11.
ترجمه: چون آن زن در پيش
شوهر خود چيزى سست و فروافتادهتر از لب روزه دار ديد، گفت: اينكه با اوست مردهاى
است و فقط براى خفته، تعويذ و افسون سودمند تواند بود نه براى مرده.
(18)-
زن كز بر مرد بىرضا
برخيزد ...
قطعه بر وزن شماره 5 با
قافيه مطلق مردف.
(19)- عصا برخيزد:
معنى كنايى دارد.
(20)- عدّت (عدّة):
بكسر اول مدتى است كه زن بايد بعد از طلاق از مزاوجت
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 574