نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 553
مرغزار ميشنيدند به اين ناله سرميدادند. اى
گروه دوستان به ملامتگر بگوييد: نميدانى بر دل اين دردمند چه ميگذرد؟
______________________________
(229)- ورق: بمعنى كبوتران چاهى. مفرد آن اورق
و مؤنث آن ورقاء است.
(230)-
يا
معشر الخلّان قولوا للمعا-:
اين بيت مدرج است. بيت مدرج بيتى است كه قسمتى از يك كلمه در يك
مصراع و قسمتى ديگر آن در مصراع ديگر باشد.
(231)- معافى: ملامتگر.
(232)-
تندرستان
را نباشد درد ريش
...
قطعه بر وزن شماره 17 با قافيه مردف.
تندرستان را: مفعول بواسطه بصورت مفعول بيواسطه است و جانشين مسند
شده است.
(233)- در عمر خود ناخورده نيش: جمله وصفى
است.
(234)- نيش: ريشهاش در هندى باستانى «نكشانا»
بمعنى چوب نوكتيز و سيخ است.
نشتر و نيشتر از ريشه نيش آمده است.
(235)-
او
نمك بر دست و من بر عضو ريش:
فعل دو جمله بواسطه روشن بودن حذف شده است. يعنى او نمك بر دست دارد
و من نمك بر عضو جراحتديده دارم.
(236)-
ترا
بر درد من رحمت نيايد ...
مثنوى بر وزن شماره 7.
نظير از باباطاهر:
بيا
سوتهدلان گرد هم آييم
كه
قدر سوتهدل، دلسوته دونه
حكايت «20» قاضى همدان را حكايت كنند كه با نعلبند پسرى، سرخوش بود
...
(237)- همدان: يكى از شهرهاى معروف ايران است
كه اكباتان و هكماتان نام داشته و پيش از هخامنشيان پايتخت پادشاهان ماد بوده است
و در دوره بعد از اسلام هم اهميتى بسزا داشته و مخصوصا از نظر تشكيل مجمع اخوان
الصفا، اين شهر مورد توجه بوده و در زمان بويهيان، امارت مستقل داشته. آرامگاه شيخ
الرئيس ابو على سينا كه در وزارت شمس الدوله در اين شهر وفات يافته است و همچنين
مقبره باباطاهر همدانى عارف بزرگ و مجسمه شير سنگى كه از روزگارى بس ديرين بيادگار
است از جمله آثار باستانى اين شهر تاريخى است.
(238)- نعل در آتش: نعل اسب، نمودار عجله و
شتاب است و آتش، نشانه شوق و شور.
از ديرزمانى در بسيارى ملل به نعل اسب توجه داشتهاند و آنرا نشانه
پيروزى يا سعادت ميپنداشتند اروپاييان امروزه هم در پايه خانهها كه بنياد ميكنند
نعل اسبى مدفون ميسازند و زردشتيان و اقوام ديگر پس از تكميل خانه نعل اسبى بر
فراز در آن نصب ميكنند. بهرحال تركيب تصورات مربوط به نعل با افكار مربوط به آتش،
اهل افسانه و افسون را بر آن داشته كه چون بخواهند شوق
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 553