نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 548
436 تا 440 با يازده دروازه بنا كرده است.
رونق شيراز در زمان عماد الدوله ديلمى و در دوران اتابكان فارس و آل مظفر بوده و
از ديرزمانى ادب فارسى به اين سامان چشم دوخته است و هنوز به آن نظر دارد. اميد
آنكه روز اميد لسان الغيب خواجه شمس الدين حافظ فرا رسد و اين خطه، زيارتگاه
صاحبان ديد جهانى شود:
ترجمه: به شخصى نحوى دچار شدم كه بمن با خشم، حمله مىآورد چنانكه
گويى زيد با عمرو مقابله ميكند. دامنكشان ميرفت و سر خود را بلند نميكرد. آيا رفع
از عامل جر شايسته است؟
مراد اين است كه آيا رفع و بلند كردن سر از عامل جرّ ذيل و دامنكشى
مناسب مينمايد؟
ضمنا چون رفع و جر دو نوع اعراب مختلف العامل است، در شعر ايهامى است
و مراد اين است:
همچنانكه عامل جر نميتواند رفع بدهد اين نحوى نيز كه با جر ذيل
ميخرامد نميتواند رفع رأس كند و سر خويش بالا آرد و بما و امثال ما التفات كند.
اين نوع ايهام مورد توجه ادباى ديگر نيز واقع شده منجمله ابو الفتح
بستى در اين باب قطعهاى دارد كه آقاى دكتر زرينكوب آنرا از زهر الادب قيروانى
نقل كرده است.
(189)- كلم الناس على قدر عقولهم. ترجمه: با
مردم به اندازه عقلشان سخن گوى.
اشاره است به حديث نبوى كه در احياء علوم الدين غزالى با اين عبارت
ضبط شده است:
انّا معاشر الانبياء امرنا ان نتكلّم النّاس على قدر عقولهم
ترجمه: ما گروه پيغمبران مأمور شدهايم كه با مردم به اندازه
خردهايشان سخن گوييم. در امثال و حكم مرحوم دهخدا حديث چنين ضبط شده است:
اعبد النّاس اعقلهم و نحن معاشر الانبياء امرنا ان نخاطب النّاس على
قدر عقولهم
ترجمه قسمت اضافى چنين است: خداپرستترين مردم خردمندترين آنها است.
در بعضى نسخههاى مثنوى ضمن العنوان ضبط حديث چنين است:
كلّموا النّاس على قدر عقولهم لا على قدر عقولكم حتّى لا يكذّبوا
اللّه و رسوله
ترجمه: با مردم به اندازه عقل خودشان سخن گوييد نه باندازه و برحسب
خرد خويش تا (در نتيجه عدم فهم خود) خدا و رسول را تكذيب نكنند. مولوى در اشاره به
اين حديث گويد:
پست
ميگويم به اندازه عقول
عيب
نبود اين بود كار رسول.
باز گويد:
چونكه
با كودك سر و كارم فتاد
هم
زبان كودكان بايد گشاد.
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 548