responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 536

______________________________ (66)- طيف: خيالى كه در خواب به خاطر آيد. در عربى بمعنى غضب و جنون هم آمده.

(67)- گمان بردم كه آفتاب برآمد: فراز آمدن محبوب با اين عبارت به طلوع آفتاب تشبيه شده است.

(68)-

چون گرانى به پيش شمع آيد ...

قطعه بر وزن شماره 1 با قافيه مقيد مردّف.

(69)- گران: در ريشه پهلوى) n ?arag (بمعنى سنگين و ثقيل است و در اينجا شخص عبوس و زشت مراد است.

حكايت «7» يكى دوستى را كه زمانها نديده بود، بديد گفت: كجايى كه مشتاق بوده‌ام ....

(70)- مشتاقى به كه ملولى: تمثل. مراد اين است كه در آرزوى ديدار بودن به كه سير ديدن و از ديدار خسته و دلتنگ شدن.

(71)-

دير آمدى اى نگار سرمست ...

مثنوى بر وزن شماره 8.

(72)- غيرت: رشك.

(73)- مضادّت: بضمّ ميم يعنى ضد بودن و دشمنى كردن. مراد اين است: رفيقانى كه با يارند بر او غيرت ميبرند و با وى يا با عاشق از در دشمنى درمى‌آيند.

(74)-

اذا جئتنى فى رفقة لتزورنى‌

وزن شماره 28.

ترجمه: هرگاه در ميان رفيقان به ديدار من آيى اگرچه از در آشتى آمده باشى با من بجنگ آمده‌اى (زيرا رفيقان بغيرت برميخيزند و با من در دل ميستيزند).

(75)- رفقه: بكسر اول جمع رفيق.

(76)-

بيك نفس كه برآميخت يار با اغيار ...

قطعه بر وزن شماره 12 با قافيه مطلق مردّف.

(77)-

بخنده گفت كه من شمع جمعم اى سعدى ...

مفاد بيت آنكه معشوق با خنده گفت كه او شمع جمع است و بايد جمع از او بهره‌مند شود و اگر پروانه خود را بكشد، او را همچنان تفاوتى نميكند و بر عهده او نيست.

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 536
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست