responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 524

251 انگور 252 نوآورده ترش‌طعم بود

روزى دو سه صبر كن كه شيرين گردد

اين بگفت‌ 253 و به مسند قضا بازآمد تنى چند از بزرگان‌ 254 عدول كه در مجلس حكم او بودند زمين خدمت ببوسيدند كه به اجازت سخنى در خدمت بگوييم اگر چه ترك ادب است و بزرگان گفته‌اند:

نه‌ 255 در هرسخن بحث كردن رواست‌

خطا بر بزرگان گرفتن خطاست‌

الّا بحكم آنكه سوابق انعام خداوندى ملازم روزگار بندگان است، مصلحتى كه بينند و اعلام نكنند نوعى از خيانت باشد. طريق صواب آن است كه با اين پسر گرد طمع نگردى و فرش ولع درنوردى كه منصب قضا پايگاهى منيع است تا به گناهى‌ 256 شنيع‌ 257 ملوث نگردانى و 258 حريف اين است كه ديدى و حديث اينكه شنيدى.

259 يكى كرده بى‌آبرويى بسى‌

چه غم دارد از آبروى كسى‌

بسا نام نيكوى پنجاه سال‌

كه يك نام زشتش كند پايمال‌

260 و لو أنّ حبّا بالملام يزول‌

لسمعت افكا يفتريه عدول‌

قاضى را نصيحت ياران يكدل پسند آمد و بر حسن راى قوم آفرين خواند و گفت:

نظر عزيزان در مصلحت حال من عين صواب است و مسئله بيجواب، و ليكن:

261 ملامت كن مرا چندانكه خواهى‌

كه‌ 262 نتوان شستن از زنگى سياهى‌

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 524
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست