نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 454
ترجمه: بخوريد و بنوشيد و اسراف مكنيد.
______________________________
(46)-
نهچندان
بخور كز دهانت برآيد ...
بيت بر وزن شماره 3 با قافيه مردف موصول مردّف.
(47)-
مكن
گر مردمى بسيار خوارى ...
بيت بر وزن شماره 7 با قافيه مردّف موصول.
(48)- مردمى: ياء «مردمى» ضمير متصل دوم شخص
مفرد است. يعنى اگر مردم و انسان هستى.
(49)- بسيار خوارى: در مصراع اول اسم مصدر
مركب است بمعنى بسيار خوردن.
(50)- بسيار خوارى: در مصراع دوم دو كلمه است
بصورت صفت و موصوف، بمعنى خوارى بسيار. ميان اين دو لفظ جناس مركب است.
(51)-
با
آنكه در وجود طعام است حظ نفس ...
قطعه بر وزن شماره 19 با قافيه مردّف.
(52)- قدر: در اينجا اندازه.
(53)- گاشكر: شيرينى، مركب از گل و شكر كه
آنرا گل قند نيز مينامند.
شكر: بفتح اول و دوم (در لهجه تهران بكسر اول)، ريشه اصلى آن لفظ
سانسكريتarakraS
و در اوستايىreakeoS
الفاظ آن در يونانى و لاتين و فرانسه و انگليسى و آلمانى و روسى و عربى همريشه است
و عربى آن، «سكّر» بضم اول و تشديد كاف است.
حكايت «8» رنجورى را گفتند: دلت چه ميخواهد ...
(54)- آنكه دلم چيزى نخواهد: ناخواستن آرزوها
و چيزهايى كه مردم عادى ميخواهند و طمع بريدن از همهچيز يكى از صفات عارفان واقعى
و زاهدان حقيقى است و اينگونه سخن با عبارت گوناگون بر قلم و زبان بسيارى از عرفا
و حكماى پير و ديوژن گذشته است.
(55)-
معده
چو پر گشت و شكم درد خاست ...
بيت بر وزن شماره 11 با قافيه مردف مركب.
معده: بكسر اول و سكون ثانى و در عربى بفتح اول و كسر ثانى است. بفتح
ميم و سكون عين كه تلفظ معمول است بنابر آنكه مخفف تلفظ دوم باشد صحيح است.
كيسهاى كه غذا پيش از آنكه به رودهها رود در آن هضم ميشود.
(56)- شكم و اشكم: مجموعه معده و رودهها و
كبد است. ميم آن جانشين نون و باء است، چنانكه در مورد حيوانات شكنبه ميگوييم.
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 454