و شاهد بر اين كه كلام رئيس الموحّدين است، در جواب سؤال كميل بن
زياد تا آنجايى كه مىفرمايد: «نور اشرق من صبح الازل فيلوح على هياكل التوحيد
آثاره» [1] كه ظهور و بيدارى يافت به نطق تبلّج اين نور ماهياتى كه در شبستان ظلمت
عدم در بستر ناتوانى امكان خوابيده بودند و برخاستند از صدر تا ساقه و از درّ تا
ذرّه به مقتضاى «وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً»[4] در
مقام تعيّش و استكمالات به حسب استعدادات بر آمدند.
و سرّح قطع اللّيل المظلم بغياهب تلجلجه، عطف است بر دلع، سرح به
معنى ارسال و فرستادن مواشى است به چريدن، كما قيل:
و
لقد نهضت مع القواة بدلوهم،
و
اسمعت سرح اللحظ حيث اساموا. [2]
قطع جمع قطعه و مراد در اينجا تاريكى شب است و جمعية و قطعه قطعه
بودن او به
______________________________
مقام انسان كاملى است كه با نفس رحمانى متّحد شده و ما سوى الله به
منزله اعضا و بدن او و او به مانند روح مىگردد، صاحب اين مقام به هر چه بگويد:
بشو! مىشود چه او داراى ولايت تكوينى است- مسائل النّفس، ص 610، وحدت از ديدگاه
عارف و حكيم، ص 123 و فتوحات مكّيه باب 73 و 361.
[1] سيّد جلال آشتيانى، شرح مقدّمه قيصرى بر فصول الحكم، ص 427، با
اين عبارت آمده: «الحقيقة نور يشرق من صبح الأزل فيلوح ...» كه اندكى با متن فوق
متفاوت است.
[2] جامع الشّواهد، ج 3- 216، با گمراهان دلوشان را به حركت
درآوردم (به آب زدم تا پر از آب شود) و چهار پاى لهو و لعب را هر جا آنها چرانيدند
من هم چراندم. كنايه از اين كه با ايشان همه نوع همكارى كردم.
نهزت با نون و زاى معجم به معنى ضربت بالماء، محتمل است كه غلط
املايى به خاطر تشابه معنوى، از ناسخ باشد.
[1] - رعد- 17: خداوند از آسمان آبى فرستاد و از هر
درّه و رودخانهاى به اندازه آنها سيلابى جارى كرد.
[2] - انبياء- 30: آب را لازمه حيات هر موجود زنده قرار
داديم.