responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 375

وگر كند رأى است در بندگى،

ز جاندارى‌[1] افتد به خربندگى‌[2]

قدم پيش نه، كز ملك بگذرى‌

كه گر باز مانى، ز دد كمترى‌

حكايت (18) [يكى را به چوگان مه دامغان ....]

يكى را به چوگان مه دامغان‌[3]،

بزد تا چو طبلش برآمد فغان‌

شب از بيقرارى نيارست خفت،

برو پارسايى گذر كرد و گفت:

به شب گر ببردى بر شحنه، سوز،

گناه، آبرويش نبردى به روز

كسى روز محشر نگردد خجل،

كه شبها به درگه برد سوز دل‌

اگر هوشمندى، ز داور بخواه،

شب توبه، تقصير روز گناه‌

هنوز ار سر صلح دارى چه بيم؟

در عذر خواهان نبندد كريم‌

كريمى كه آوردت از نيست هست.

عجب گر بيفتى نگيردت دست!

اگر بنده‌اى دست حاجت برآر

وگر شرمسار آب حسرت ببار[4]

نيامد بر اين در كسى عذرخواه،

كه سيل ندامت‌[5] نشستش گناه‌

نريزد خداى آبروى كسى،

كه ريزد گناه، آب چشمش بسى‌

حكايت (19) [به صنعا درم، طفلى اندر گذشت ....]

به صنعا[6] درم، طفلى اندر گذشت‌

چه گويم كز آنم چه بر سر گذشت؟

قضا نقش يوسف جمالى نكرد،

كه ماهى گورش چو يونس نخورد

در اين باغ، سروى نيامد بلند،

كه باد اجل بيخش از بن نكند

نهالى بسى سال گردد بلند،

ز بيخش برآرد يكى باد تند

عجب نيست بر خاك اگر گل شكفت‌

كه چندين گل‌اندام در خاك خفت‌

به دل گفتم از ننگ مردان، بمير

كه كودك رود پاك و آلوده پير


[1] جاندارى: حفظ و حراست جان پادشاه ... جاندار لفظ شيرينى است كه به جاى آجودان شايسته بكار بردن است.

[2] خربندگى: چاروادارى كارهاى پست و خوار.

[3] - دامغان: نام شهرى در استان خراسان. در قديم شهر صد دروازه ناميده ميشد و پايتخت اشكانيان بوده است. مه دامغان: بزرگ دامغان.

[4] ببار: مانند باران فرو ريز( فعل امر است از باريدن كه در معنى متعدى« بارانيدن» بكار رفته است)

[5] كه سيل ندامت ...: كسى به درگاه خداوند، عذر خواهان نيامد و اظهار پشيمانى نكرد، مگر آنكه ندامت مانند سيلى گناهش را شستشو داد و از بين برد.

[6] به صنعا درم طفلى اندر گذشت: قصه اشاره دارد به وفات كودك سعدى در صنعا.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 375
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست