responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 328

ز بيگانگان چشم زن كور باد

چو بيرون‌[1] شد از خانه، در گور باد

چو بينى كه زن پاى بر جاى نيست،

ثبات از خردمندى و راى نيست،

گريز از كفش در دهان نهنگ‌

كه مردن‌[2] به از زندگانى به ننگ‌

بپوشانش از چشم بيگانه، روى‌

وگر نشنود، چه زن آنگه چه شوى‌[3]

زن خوب و خوش‌طبع گنج است و يار

رها كن زن زشت و ناسازگار

چه نغز آمد اين يك سخن زان دو تن،

كه بودند سرگشته از دست زن‌

يكى گفت: كس را زن بد مباد

دگر گفت: زن در جهان خود مباد

زن نو كن ايدوست هر نوبهار

كه تقويم پارينه‌[4] نايد به كار

كسى را كه بينى گرفتار زن،

مكن سعديا طعنه بر وى مزن‌

تو هم جور بينى و بارش كشى،

اگر يك سحر در كنارش كشى‌

حكايت (17) [جوانى ز ناسازگارى جفت ....]

جوانى ز ناسازگارى جفت،

بر پيرمردى بناليد و گفت:

گرانبارى از دست اين خصم‌[5] چير،

چنان ميبرم كاسيا سنگ زير

به سختى بنه، گفتش، اى خواجه، دل،

كس از صبر كردن نگردد خجل‌

به شب سنگ بالايى اى خانه‌سوز،

چرا سنگ زيرين نباشى به روز؟

چو از گلبنى ديده باشى خوشى،

روا باشد ار بار خارش كشى‌

درختى كه پيوسته بارش خورى،

تحمل كن آنگه كه خارش خورى‌

پسر[6] چون زده برگذشتش سنين،

ز نامحرمان گو: فراتر نشين‌


[1] « چو بيرون شد از خانه در گور باد»: اشاره دارد به اين حديث« المرأة عورة فاذا خرجت استشرفها الشيطان».

[2] « كه مردن به از زندگانى به ننگ»: نظير از شعر عرب:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

[3] - وگر نشنود، چه زن آنگه چه شوى: اگر زن شنوايى از شوهر نداشته باشد ديگر فرقى ميان زن و شوهر باقى نميماند و قاعده« الرجال قوامون على النساء» رعايت نميشود. و صفت« قانتات» بر چنين زنان قابل اطلاق نيست.

[4] پارينه: مربوط به سال گذشته. مراد اينست كه تقويم سال گذشته در سال جارى و سالهاى بعدى قابل استفاده نيست و هر سال تقويم مخصوص بخود ميخواهد.

[5] گرانبارى از دست ...: از دست اين زن كه دشمنى غالب و چيره بر من است چنان بار سنگينى ميبرم كه سنگ زيرين آسيا ميبرد. مرد دانشمند از اين تمثيل استفاده كرد و باو پاسخ گفت كه چون تو در شب سنگ زير آسيا هستى باكى نيست كه در روز سنگ‌زيرين آسيا باشى و تحمل بار كنى.

[6] « پسر چون زده برگذشتش سنين»: چون سن پسر از ده سال گذشت.

« سنين» جمع سنه در عربى ملحق به جمع مذكر سالم است.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 328
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست