[2] ناصر: مراد ناصر الدين خليفه عباسى است كه بر
خوزستان استيلا يافت و براى تسلط بر فارس از مغول يارى گرفت و همچنين از نيروى
چنگيز در مقابل سلطان صلاح الدين استفاده كرد.
[3] - دار السلام: شهر بغداد- منصور عباسى بانى شهر
آنرا به اين نام ناميده است.( امروزه پايتخت كشور تانگانيكا را نيز دار السلام
مينامند ولى اين نام در همين اواخر وضع شده است).
[4] عفريت: ديو، برحسب داستان قرآنى، عفريتى از جن
داوطلب ميشود كه تخت بلقيس را در يك لحظه به حضور سليمان بياورد، لفظ عفريت گويا
مأخوذ از« افروديت» يكى از آلهه يونان باشد.
[5] بلقيس: بلسيوس يكى از ربة النوعهاى يونانى بوده
اما برحسب داستانهاى اسلامى بلقيس نام ملكه سبا است كه تسليم سليمان ميشود( ر ك:
اعلام قرآن مقاله سبا).
[6] قرين حور زادى ...: حور زادهيى همدم ابليس شده
بود.
[7] الليل يغشى النهار: شب، روز را ميپوشاند، مقتبس
است از آيه 54 سوره اعراف( يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ).
[9] چو فجر: مانند صبح كه شب را از روز جدا ميكند.
مراد اين قطعه چنين است شيخ اجل شبى پريرويى را در آغوش غلامى سياه ميبيند. بقصد
امر بمعروف و نهى از منكر بر غلام بانگ ميزند و سنگ و چوب بكار ميبرد تا غلام را
از پريروى جدا ميكند گويى پريروى مانند بيضه شفافى بود كه از زير زاغ بدر آمده
باشد. پريروى بر شيخ تندى ميكند و باو ناسزا ميگويد و اظهار ميدارد كه مدتى خواهان
و آشفته اين غلام بوده است. شيخ اجل مداخله خود را نوعى فضول تشخيص داده و اقدام
خود را ناشى از انگيزه فضول شناخته است.« سپيد از سيه فرق كردم چو فجر» تمثيلى است
مقتبس از آيه صد و هشتاد و هفتم از سوره بقره كه آغاز وقت روز را تعيين ميكند«
حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ
الْفَجْرِ»
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 317