responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 317

حكايت (6) [سفر كرده بودم ز بيت الحرام ....]

سفر كرده بودم ز بيت الحرام‌[1]،

در ايام ناصر[2] به دار السلام‌[3]

شبى رفته بودم به كنجى فراز

به چشمم درآمد سياهى دراز

در آغوش او دخترى چون قمر

فرو برده دندان به لبهاش در

تو گفتى كه عفريت‌[4] بلقيس‌[5] بود

قرين، حور زادى‌[6] به ابليس بود

چنان تنگش آورده اندر كنار،

كه پندارى «الليل يغشى‌[7] النهار»

مرا امر معروف دامن گرفت‌

فضول آتشى گشت و در من گرفت‌

طلب كردم از پيش و پس چوب و سنگ:

كه اى ناخدا ترس بى‌نام و ننگ،

به تشنيع‌[8] و دشنام و آشوب و زجر،

سپيد از سيه فرق كردم چو فجر[9]

شد آن ابر ناخوش ز بالاى باغ‌

پديد آمد آن بيضه از زير زاغ‌


[1] بيت الحرام: مراد مكه است.

[2] ناصر: مراد ناصر الدين خليفه عباسى است كه بر خوزستان استيلا يافت و براى تسلط بر فارس از مغول يارى گرفت و همچنين از نيروى چنگيز در مقابل سلطان صلاح الدين استفاده كرد.

[3] - دار السلام: شهر بغداد- منصور عباسى بانى شهر آنرا به اين نام ناميده است.( امروزه پايتخت كشور تانگانيكا را نيز دار السلام مينامند ولى اين نام در همين اواخر وضع شده است).

[4] عفريت: ديو، برحسب داستان قرآنى، عفريتى از جن داوطلب ميشود كه تخت بلقيس را در يك لحظه به حضور سليمان بياورد، لفظ عفريت گويا مأخوذ از« افروديت» يكى از آلهه يونان باشد.

[5] بلقيس: بلسيوس يكى از ربة النوعهاى يونانى بوده اما برحسب داستانهاى اسلامى بلقيس نام ملكه سبا است كه تسليم سليمان ميشود( ر ك: اعلام قرآن مقاله سبا).

[6] قرين حور زادى ...: حور زاده‌يى همدم ابليس شده بود.

[7] الليل يغشى النهار: شب، روز را ميپوشاند، مقتبس است از آيه 54 سوره اعراف‌( يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ).

[8] تشنيع: سرزنش كردن.

[9] چو فجر: مانند صبح كه شب را از روز جدا ميكند. مراد اين قطعه چنين است شيخ اجل شبى پريرويى را در آغوش غلامى سياه ميبيند. بقصد امر بمعروف و نهى از منكر بر غلام بانگ ميزند و سنگ و چوب بكار ميبرد تا غلام را از پريروى جدا ميكند گويى پريروى مانند بيضه شفافى بود كه از زير زاغ بدر آمده باشد. پريروى بر شيخ تندى ميكند و باو ناسزا ميگويد و اظهار ميدارد كه مدتى خواهان و آشفته اين غلام بوده است. شيخ اجل مداخله خود را نوعى فضول تشخيص داده و اقدام خود را ناشى از انگيزه فضول شناخته است.« سپيد از سيه فرق كردم چو فجر» تمثيلى است مقتبس از آيه صد و هشتاد و هفتم از سوره بقره كه آغاز وقت روز را تعيين ميكند« حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ»

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 317
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست