responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 315

اگر هست مرد از هنر بهره‌ور،

هنر خود بگويد، نه صاحب هنر[1]

اگر مشك خالص ندارى، مگوى‌

ورت هست، خود فاش گردد به بوى‌

به سوگند گفتن: كه زر مغربيست،

چه حاجت؟ محك‌[2] خود بگويد كه چيست‌

بگويند ازين حرف‌گيران‌[3] هزار:

كه سعدى نه اهل است و آميزگار[4]

روا باشد ار پوستينم‌[5] درند

كه طاقت ندارم كه مغزم برند

حكايت (4) [عضد را پسر سخت رنجور بود ....]

عضد[6] را پسر سخت رنجور بود

شكيب از نهاد پدر دور بود

يكى پارسا گفت از روى پند:

كه بگذار مرغان وحشى ز بند

قفسهاى مرغ سحرخوان شكست‌

كه در بند ماند، چو زندان شكست؟

نگه داشت بر طاق بستانسراى،

يكى نامور بلبل خوشسراى‌[7]

پسر صبحدم سوى بستان شتافت‌

جز آن مرغ بر طاق ايوان نيافت‌

بخنديد: كاى بلبل خوش‌نفس،

تو از گفت خود مانده‌اى در قفس‌

ندارد كسى با تو ناگفته كار

و ليكن چو گفتى دليلش بيار

چو سعدى كه چندى زبان بسته بود

ز طعن زبان‌آوران رسته بود

كسى گيرد آرام دل در كنار،

كه از صحبت خلق گيرد كنار

مكن عيب خلق اى خردمند، فاش‌

به عيب خود از خلق مشغول باش‌


[1] هنر خود بگويد نه صاحب هنر: نظير از شعر عرب:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

[2] محك( با دو فتحه): در اصل محك با كسر ميم و فتح ها و تشديد كاف است به معنى آلت حك و خراشيدن كه بدان وسيله عيار طلا را معين ميكردند.

[3] - حرف‌گيران: عيب‌جويان.

[4] آميزگار: اهل معاشرت.

[5] پوستينم درند: از من غيبت كنند.

[6] عضد: به معنى بازو، عضد الدوله مقيس الدين ابو شجاع فنا خسرو فرزند ركن الدوله از امراى آل بويه اميرى دانش‌پرور و آبادكننده كشور بود مملكتش از حدود عمان تا مصر وسعت يافت و بند امير بر رود« كر» از بناهاى اوست. از 338 تا 372 حكومت كرد.

با اينكه شيعى مذهب بود تعصب نداشت و به فقر او نيازمندان همه مذاهب يارى ميكرد. وزيرش نصر بن هارون مسيحى بود.

[7] خوشسراى: خوش‌سراينده، خوش‌آواز.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 315
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست