[2] تكش: تكش ابو المظفر علاء الدين از سلسله
خوارزمشاهيان 568- 596.
[3] - به يك سالم: ضمير« م» در عبارت به يك سالم مضاف
اليه است براى« دل و زبان» ضمير« ميم» در اينجا جانشين ضمير غايب است.
[4] ولى راز را خويشتن پاسدار: اشاره دارد به كلام
حكمتآميز علوى« انفرد بسرك لا تودعه عالما فيزل و لا جاهلا فيخون»-« راز خود را
خود پاسدار و آنرا به دانا مسپار مبادا بلغزد و در اختيار نادان مگذار مبادا
خيانت كند».
[5] سخن تا نگويى: ترجمهايست از كلام علوى« الكلام فى
وثاقك ما لم تتكلم به فاذا تكلمت به صرت فى وثاقه».
[6] سخن ديوبند ...: مراد اين است: سخن مانند بندى است
بر ديو و آن ديو كه راز است در چاه دل در زنجير است. نبايد بند از ديو بردارى و
سخن را از چاه دل برون آرى و بر فراز كام و زبان خود آنرا جاى دهى.