[1] شكم طبله كن: شكم طبله كردن كنايه از پرخورى و
شكمبارگى است. طبله بر صندوق و چاى عطريات و طبق ميوهفروشان و پيش آمدن گچ ديوار
نزديك به ريختن اطلاق ميشود معنى سوم و چهارم با طبلهايكه در اصطلاح« شكم طبله
كردن» بكار رفته مناسب است.
[2] خوارزمشاه: خوارزمشاهيان سلسله پادشاهانى بودند كه
از زمان غزنويان بر خوارزم حكومت ميكردند. به ظن قوى مراد شيخ اجل سلطان محمد
خوارزمشاه است كه از سال 568 تا سال 589 سلطنت كرد و در جزيره آبسكون وفات يافت.
[3] - قناعت سرافرازد ...: مراد بيت اين است قناعت و
خرسندى سر مرد هوشمند را برمىافرازد اما سر طمعكار گويى در تن او فرورفته و با
دو شش مساوى گشته يا فروتر از آن است، بعبارت ديگر هميشه سرافكنده است.
[4] توقر:( مصدر باب تفعل): وقار و سنگينى و
گرانمايگى.
[5] برف آبروى: ممكن است برفابروى باشد كه« برفاب» در
معنى آب يخ كرده و« روى» در معنى شرافت بكار رفته باشد.
[6] كسى را كه درج طمع درنوشت ...: كسى كه درج طمع
درهم پيچيد بنده و چاكر كس نميشود و خود را در نامهها باين دو عنوان نمىشناساند.
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 300