responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 291

گرت صورت حال بد يا نكوست،

نگارنده دست تقدير، اوست‌

در اين‌[1] نوعى از شرك پوشيده هست،

كه زيدم بيازرد و عمروم بخست‌

گرت ديده بخشد خداوند امر[2]،

نبينى دگر صورت زيد و عمرو

نپندارم‌[3] ار بنده دم دركشد،

خدايش به روزى قلم دركشد

جهان‌آفرينت گشايش دهاد،

كه گروى ببندد كه يارد گشاد؟

حكايت (11) [شتر بچه با مادر خويش گفت ....]

شتر بچه با مادر خويش گفت:

پس از رفتن آخر زمانى بخفت‌[4]

بگفت: ار به دست منستى مهار،

نديدى كسم باركش در قطار

خدا[5] كشتى آنجا كه خواهد برد،

وگر ناخدا جامه بر تن درد

مكن سعديا ديده بر دست كس،

كه بخشنده، پروردگار است و بس‌

اگر حق‌پرستى ز درها بست‌[6]

كه گروى براند، نخواند كست‌

گر او تاجدارت كند، سر برآر

وگرنه سر نااميدى بخار


[1] درين نوعى از شرك پوشيده هست: شرك عبارت است از شريك آوردن براى خدا علما گفته‌اند شرك بر دو قسم است: شرك جلى و شرك خفى. اما در نظر شيخ اجل، كسيكه ضرر و آزارى را كه در مييابد به زيد و عمر و يعنى به افراد خاص نسبت دهد، ديگران را با خدا انباز ساخته است، زيرا هيچ سود و زيانى جز از جانب خدا نميرسد.

[2] خداوند امر: خداوندى كه فرمان به وجود همه موجودات ميدهد. خداوندى كه عالم خلق و امر از اوست.( الا له الخلق و الامر).

[3] - نپندارم ار بنده دم دركشد: گمان ندارم كه اگر بنده ساكت بنشيند و از خدا روزى نخواهد خداوند بر روزيش قلم دركشد.

[4] بخفت: فعل امر است از خفتن.

[5] خدا كشتى آنجا كه خواهد برد: گروهى براى قياس گفتار سعدى با گفته‌هاى حماسى فردوسى چنين پنداشته‌اند كه اگر حكيم خراسان ميخواست اين مضمون را به نظم در آورد اين‌گونه ميسرود:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

[6] اگر حق‌پرستى ز درها بست: هرگاه پرستنده خدا هستى خداوند بر حق براى تو بس است و ترا از توسل به درهاى ديگران كفايت ميكند. خداپرست واقعى هميشه ميگويد:« حسبى اللّه».

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 291
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست