responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 272

از اين دوستان خدا بر سرند[1]،

كه از خلق، بسيار بر سر خورند

حكايت (24) [شنيدم كه در خاك «و خش» از مهان ....]

شنيدم كه در خاك «و خش‌[2]» از مهان،

يكى بود در كنج خلوت نهان،

مجرد به معنى نه غارت به دلق‌

كه بيرون كند دست حاجت به خلق‌

سعادت گشاده درى سوى او

در از ديگران بسته بر روى او

زبان‌آورى بيخرد سعى كرد،

ز شوخى به بد گفتن نيكمرد:

كه زنهار ازين مكر و دستان و ريو[3]،

به جاى سليمان نشستن چو ديو

دمادم بشويند چون گربه روى،

طمع كرده در صيد موشان كوى‌

رياضت‌كش از بهر نام و غرور

كه طبل تهى را رود بانگ، دور

هميگفت و خلقى بر او انجمن‌

بر ايشان تفرج‌كنان مرد و زن‌

شنيدم كه بگريست داناى و خش:

كه يا رب مر اين بنده را تو ببخش‌

وگر راست گفت اى خداوند پاك،

مرا توبه ده تا نگردم هلاك‌

پسند آمد از عيبجوى خودم،

كه معلوم من كرد خوى بدم‌

گر آنى كه دشمنت گويد، مرنج‌

وگر نيستى، گو برو بادسنج‌

اگر ابلهى مشك را گنده گفت،

تو مجموع باش‌[4]، او پراكنده گفت‌


[1] بر سرند: برگزيده و برترند. مراد اينست: دوستان خدا از آنجهت شرافت و كرامت يافته‌اند كه بسيار سرزنش خلق را تحمل ميكنند.

[2] وخش:( به فتح اول) نام شهرى در كنار رود جيحون و اسم اصلى رود جيحون يا آموره« وخشو» بوده است كه در يونانى به صورت« اوكسوس» است معنى اصلى وخش باليدن و افزودن است. در بعضى از نسخه‌ها بجاى« وخش» در صدر حكايت« مصر» ضبط شده كه با اين بيت مناسب در نمى‌آيد.

[3] - كه زنهار از ...: مردم بيشرم زبان‌آور درباره مرد صالح ميگفت: از مكر و دستان فريب او برحذر باشيد. او مانند ديوى است كه بجاى سليمان نشسته است يعنى ظاهرى زيبا و باطنى ناپاك دارد. اشاره است به« قصه ديو و سليمان» كه پيش از اين در پاورقى شرح داده شده است.

[4] تو مجموع باش ...: هرگاه كسى مشك را گنده بنامد تو جمعيت خاطر خود را حفظ كن و همچنان به بوى خوش مشك معتقد باش زيرا نسبت‌دهنده بوى گند به مشگ ياوه‌گوئى بيش نيست. در بعضى نسخه‌ها مصراع دوم چنين است« مشوش مشو، كو پراكنده گفت».

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 272
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست