responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 268

شبى ديد جايى كه دزدى، كمند،

به پيچيد و برطرف بامى فكند

كسان را خبر كرد و آشوب خاست‌

ز هر جانبى مرد با چوب خاست‌

چو نامردم آواز مردم شنيد،

ميان خطر جاى بودن نديد

نهيبى از آن گير و دار آمدش‌

گريزى به وقت اختيار آمدش‌

ز رحمت دل پارسا موم شد،

كه شب دزد بيچاره محروم شد

به تاريكى از پى فراز آمدش‌

به راهى دگر پيش باز آمدش:

كه يارا مرو، كاشناى توام،

به مردانگى خاك پاى توام‌

نديدم به مردانگى چون تو كس‌

كه جنگ‌آورى بر دو نوع است و بس:

يكى پيش خصم آمدن مردوار

دوم جان به در بردن از كارزار

بر اين هردو خصلت غلام توام‌

چه‌[1] نامى؟ كه مولاى نام توام!

گرت راى باشد به حكم كرم،

به جايى كه ميدانمت ره برم‌

سراييست كوتاه و دربسته سخت‌

نپندارم آنجا خداوند رخت‌[2]

كلوخى دو بالاى هم، برنهيم‌

يكى پاى بر دوش ديگر نهيم‌

به چندانكه در دستت افتد بساز

از آن به كه گردى تهى‌دست، باز

به دلدارى و چاپلوسى و فن،

كشيدش سوى خانه خويشتن‌

جوانمرد ره‌رو، فرو داشت دوش‌

بكتفش برآمد خداوند هوش‌

به غلطاق‌[3] و دستار و رختى كه داشت،

ز بالا به دامان او درگذاشت‌

وز آنجا برآورد غوغا كه دزد،

ثواب اى جوانان و يارى و مزد

به در جست از آشوب، دزد دغل‌

دوان جامه پارسا در بغل‌

دل‌آسوده شد مرد نيك اعتقاد،

كه سرگشته‌اى را برآمد مراد


[1] چه نامى ...: نام تو چيست؟ من بنده نام تو هستم و حتى به اسمت اخلاص و ارادت ميورزم.

[2] نپندارم ...: صاحب اثاثه و لباسهائى كه در خانه است، در خانه حاضر نيست.

[3] - غلطاق:( با فتح اول)، لفظ تركى، چوب‌بندى زين، پارچه كهنه، زن پير بدسابقه.

در اينجا معنى دوم مراد است. امروزه اشخاص نيرنگ‌باز و پست را« غالطاق» مينامند.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست