responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 193

نه دشمن برست از زبانش نه دوست‌

نه سلطان‌[1] كه اين بوم و بر، زان اوست‌

قضا را خداوند آن پهن‌دشت،

در آن حال منكر، بر او برگذشت‌

شنيد اين سخنهاى دور از صواب،

نه صبر شنيدن، نه روى جواب‌

ملك‌[2] شرمگين در حشم بنگريست:

كه سوداى اين بر من از بهر چيست؟

يكى گفت: شاها، به تيغش بزن‌

كه‌[3] نگذاشت كس را نه دختر نه زن‌

نگه كرد سلطان عالى محل،

خودش در بلا ديد و خر در و حل‌[4]

ببخشود بر حال مسكين مرد

فرو خورد خشم سخنهاى سرد

زرش داد و اسب و قبا پوستين‌

چه نيكو بود مهر در وقت كين!

يكى گفتش: اى پير بى‌عقل و هوش،

عجب رستى از قتل، گفت: خموش‌

اگر من بناليدم از درد خويش،

وى انعام فرمود در خورد خويش‌

بدى را بدى سهل باشد جزا

اگر مردى، احسن‌[5] الى من اسا

حكايت (21) [شنيدم كه مغرورى از كبر، مست ....]

شنيدم‌[6] كه مغرورى از كبر، مست،

در خانه بر روى سائل ببست،

به كنجى فرو ماند و بنشست مرد،

جگر گرم و آه از تف سينه سرد


[1] سلطان ... يعنى، حتى بر شاه نفرين ميكرد به اعتبار آنكه بوم و بر كشور متعلق به او است. زان، مخفف از آن: متعلق به.

[2] ملك ... بنابر ضبط على يف« به چشم سياست در او بنگريست» اما ضبط متن مناسبتر است. زيرا پادشاه از اول قصد سياست و مجازات او را نداشت، بلكه بواسطه سخنان زشت او شرمگين شده بود و در اطرافيان خود نگاه كرد، تا ببيند آنانرا چه حالتى است.

[3] - كه نگذاشت ... بنابر ضبط على يف« ز پشت زمين بيخ عمرش بكن»

[4] وحل: گل يا لجن.

[5] احسن الى من اساء: نيكى كن به كسى كه بدى كرده باشد. حديث منقول از غرر الحكم« احسن الى من اساء اليك واعف عمن جنى عليك».

[6] حكايت: اين حكايت را على يف در پاورقى آورده است و آنرا از سعدى نشناخته خلاصه حكايت آنكه شخصى مغرور، در خانه خود را به روى سائلى بست و آن سائل، در كوچه آزرده نشست. نابينائى بر او گذر كرد و حالش پرسيد و او را به خانه خويش برد و طعام داد.

سائل بر او دعا كرد و بر اثر دعاى او نابينا، بوسيله بيرون آمدن چند قطره از چشمش شفا يافت.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست