[1] سلطان ... يعنى، حتى بر شاه نفرين ميكرد به اعتبار
آنكه بوم و بر كشور متعلق به او است. زان، مخفف از آن: متعلق به.
[2] ملك ... بنابر ضبط على يف« به چشم سياست در او
بنگريست» اما ضبط متن مناسبتر است. زيرا پادشاه از اول قصد سياست و مجازات او را
نداشت، بلكه بواسطه سخنان زشت او شرمگين شده بود و در اطرافيان خود نگاه كرد، تا
ببيند آنانرا چه حالتى است.
[5] احسن الى من اساء: نيكى كن به كسى كه بدى كرده
باشد. حديث منقول از غرر الحكم« احسن الى من اساء اليك واعف عمن جنى عليك».
[6] حكايت: اين حكايت را على يف در پاورقى آورده است و
آنرا از سعدى نشناخته خلاصه حكايت آنكه شخصى مغرور، در خانه خود را به روى سائلى
بست و آن سائل، در كوچه آزرده نشست. نابينائى بر او گذر كرد و حالش پرسيد و او را
به خانه خويش برد و طعام داد.
سائل بر او دعا كرد و بر اثر دعاى
او نابينا، بوسيله بيرون آمدن چند قطره از چشمش شفا يافت.
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 193