[1] مهنا:( اسم مفعول از باب تفعيل در اصل مهنأ بوده)
گوارا، خوش. مصدر آن تهنية يا تهنيت است.
[2] دار و گير: بدار و بگير، نشانه نفوذ فرمان و
نمودار تبختر است.
[3] - غور: ناحيهيى در افغانستان در جنوب غزنين كه
مسكن قبيله هزاره بوده و به همين سبب به نام هزارستان نيز ناميده شده است. امراى
سلسله غوريه خود را به شنسب ميرسانند و ميگويند:
وى به دست حضرت على اسلام آورده
است، از اينرو آل شنسب نيز ناميده ميشوند. سلطان محمود غزنوى، امارت را در خاندان
غوريان بجاى گذاشت. اين خانواده به دو شعبه تقسيم ميشوند: يكى غوريان غزنه و
فيروزكوه كه علاء الدين جهانسوز و غياث الدين و معز الدين نام امراى آنهاست. ديگر
غوريان باميان كه مغلوب سلطان محمد خوارزمشاه شدند و بساط غوريان به دست مغولان
برچيده شد و غلامان آنها تا سال 972 بر دهلى حكومت داشتند.
[4] مسكين: در اينجا بهتر است قيد گرفته شود. يعنى
خرها، در ظرف دو روز با مسكنت تلف مىشدند. در مواردى كه عدد تقريبى باشد، معمولا
عدد را بعد از معدود مىآورند و بر معدود ياء نكره مىافزايند مثال: روزى دو سه.
[5] مراد اينست، شخص خودپرست هرگاه بام بلند داشته
باشد، بول و خاشاك خود را به بام پست همسايه مىريزد.