responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 130

گرش سيرت خوب و زيبا بود،

همه‌وقت، عيشش مهنا[1] بود

و گر زورمندى كند با فقير،

همين پنج روزش بود دار و گير[2]

چو فرعون كه ترك تباهى نكرد،

بجز تا لب گور شاهى نكرد

حكايت (24) [شنيدم كه از پادشاهان غور ....]

شنيدم كه از پادشاهان غور[3]،

يكى پادشه خر گرفتى به زور

خران زير بار گران بى‌علف،

به روزى دو، مسكين‌[4] شدندى تلف‌

چو منعم كند سفله را روزگار،

نهد بر دل تنگ درويش بار

چو نام بلندش بود خودپرست،

كند بول و خاشاك بر بام پست‌[5]

شنيدم كه بارى‌[6] به عزم شكار،

برون رفت بيدادگر شهريار


[1] مهنا:( اسم مفعول از باب تفعيل در اصل مهنأ بوده) گوارا، خوش. مصدر آن تهنية يا تهنيت است.

[2] دار و گير: بدار و بگير، نشانه نفوذ فرمان و نمودار تبختر است.

[3] - غور: ناحيه‌يى در افغانستان در جنوب غزنين كه مسكن قبيله هزاره بوده و به همين سبب به نام هزارستان نيز ناميده شده است. امراى سلسله غوريه خود را به شنسب ميرسانند و ميگويند:

وى به دست حضرت على اسلام آورده است، از اينرو آل شنسب نيز ناميده ميشوند. سلطان محمود غزنوى، امارت را در خاندان غوريان بجاى گذاشت. اين خانواده به دو شعبه تقسيم ميشوند: يكى غوريان غزنه و فيروزكوه كه علاء الدين جهانسوز و غياث الدين و معز الدين نام امراى آنهاست. ديگر غوريان باميان كه مغلوب سلطان محمد خوارزمشاه شدند و بساط غوريان به دست مغولان برچيده شد و غلامان آنها تا سال 972 بر دهلى حكومت داشتند.

[4] مسكين: در اينجا بهتر است قيد گرفته شود. يعنى خرها، در ظرف دو روز با مسكنت تلف مى‌شدند. در مواردى كه عدد تقريبى باشد، معمولا عدد را بعد از معدود مى‌آورند و بر معدود ياء نكره مى‌افزايند مثال: روزى دو سه.

[5] مراد اينست، شخص خودپرست هرگاه بام بلند داشته باشد، بول و خاشاك خود را به بام پست همسايه مى‌ريزد.

[6] بارى: يكبار، يكدفعه.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 130
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست