[1] سال ديگر ممكن است ديگرى صاحب و سالار ده باشد، پس
اين سال كه ده در اختيار تو است، فرصت را براى نيكوكارى غنيمت شمار، بعبارت كلىتر
تا امكان تصرف در اموال خود داريد و مىتوانى اراده و تصميم خود را اجرا كنى پيش
از آنكه فرصت و امكان در اختيار ديگرى قرار گيرد، به اقدام نيكوكارانه مبادرت كن.
[2] كيقباد: نخستين پادشاه از سلسله داستانى كيان.
قباد در اصل پهلوى« گواتا» است.
[4] مراد اين بيت و ابيات پيشين چنين است: پادشاه
نيكوكار، چون از اين جهان بگذرد، در جهان ديگر سراپرده پادشاهى مىزند و در نتيجه
پادشاهى او را زوال نيست و از كشورى به كشور ديگر منتقل مىشود، در نتيجه، مرگ در
او نقصانى بوجود نمىآورد، چه پادشاه پارسا در هردو جهان پادشاه است.
[5] جيش:( بر وزن عيش)، لشكر. جمع، جيوش. شايد اصل
جيش، فارسى باشد، چه نام بعضى از پادشاهان هخامنشى پيش از كورش بزرگ« جيشپيش بوده
است».
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 129