responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 118

درخت زقوم‌[1] ار به جان پرورى،

مپندار هرگز كزو برخورى‌

رطب ناورد چوب خرزهره‌[2] بار،

چه تخم افكنى، بر همان چشم دار

حكايت (17) [حكايت كنند از يكى نيك‌مرد ....]

حكايت كنند از يكى نيك‌مرد

كه اكرام حجاج‌[3] يوسف نكرد

به سرهنگ‌[4] ديوان نگه كرد تيز:

كه نطعش‌[5] بينداز و خونش بريز

چو حجت‌[6] نماند جفاجوى را،

به پرخاش درهم كشد روى را

بخنديد و بگريست مرد خداى‌

عجب داشت سنگيندل‌[7] تيره‌راى‌

چو ديدش كه خنديد و ديگر گريست‌

بپرسيد كاين خنده و گريه چيست؟

بگفتا همى گريم از روزگار،

كه طفلان بيچاره دارم چهار

همى خندم از لطف يزدان پاك،

كه مظلوم رفتم نه ظالم به خاك‌


[1] زقوم: نام درختى در جهنم كه قرآن مجيد از آن نام برده است و اصل آن با تشديد قاف است.« ان شجرة الزقوم تنبت فى اصل الجحيم».

[2] خرزهره: درختى است از خانواده زيتونيان كه گل سرخ و سفيد دارد و سمى است.

[3] - حجاج بن يوسف: متولد سال 29 هجرى متوفى بسال 95 هجرى حاكم عراق در زمان عبد الملك بن مروان. ظلم و دشمنيش با مردم و بالخصوص با علويان معروف است.

( ر ك شرح گلستان).

[4] سرهنگ: صاحب منصب و افسر نظامى. حجاج، تند در سرهنگ ديوان نگاه كرد و دستور قتل مرد را داد.

[5] نطع:( با فتح اول). سفره چرمى كه جلادان ميگستردند و محكوم را روى آن از دم تيغ ميگذراندند يا او را عذاب ميدادند. بر سفره چرمى شطرنج و مانند آن نيز اطلاق ميشده است. در عربى با اعراب‌هاى ديگر هم آمده است. ضمير« ش» مفعول بواسطه است، يعنى سفره چرمى براى كشتن او بگسترد.

[6] حجت: غلبه بر خصم- دليل و برهان. جمع آن حجج. احتجاج به معنى دليل آوردن است. چند كتاب به عنوان احتجاجات معروف است كه احتجاجات طبرسى يكى از آنها است.

[7] سنگيندل: مراد از سنگيندل تيره راى، حجاج است.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست