[1] زقوم: نام درختى در جهنم كه قرآن مجيد از آن نام
برده است و اصل آن با تشديد قاف است.« ان شجرة الزقوم تنبت فى اصل الجحيم».
[2] خرزهره: درختى است از خانواده زيتونيان كه گل سرخ
و سفيد دارد و سمى است.
[3] - حجاج بن يوسف: متولد سال 29 هجرى متوفى بسال 95
هجرى حاكم عراق در زمان عبد الملك بن مروان. ظلم و دشمنيش با مردم و بالخصوص با
علويان معروف است.
( ر ك شرح گلستان).
[4] سرهنگ: صاحب منصب و افسر نظامى. حجاج، تند در
سرهنگ ديوان نگاه كرد و دستور قتل مرد را داد.
[5] نطع:( با فتح اول). سفره چرمى كه جلادان ميگستردند
و محكوم را روى آن از دم تيغ ميگذراندند يا او را عذاب ميدادند. بر سفره چرمى
شطرنج و مانند آن نيز اطلاق ميشده است. در عربى با اعرابهاى ديگر هم آمده است.
ضمير« ش» مفعول بواسطه است، يعنى سفره چرمى براى كشتن او بگسترد.
[6] حجت: غلبه بر خصم- دليل و برهان. جمع آن حجج.
احتجاج به معنى دليل آوردن است. چند كتاب به عنوان احتجاجات معروف است كه احتجاجات
طبرسى يكى از آنها است.