responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 116

گدا را چو حاصل شود نان شام،

چنان خوش بخسبد كه سلطان شام‌

غم و شادمانى به سر ميرود،

به مرگ اين دو از سر بدر ميرود،

چه آنرا كه بر سر نهادند تاج،

چه آنرا كه بر گردن آمد خراج‌

اگر سرفرازى به كيوان برست،

وگر تنگدستى به زندان درست،

چو خيل‌[1] اجل بر سر هردو تاخت،

نميشايد از يكديگرشان شناخت‌

حكايت (15) [شنيدم كه يكبار در حله‌يى ....]

شنيدم كه يكبار در حله‌يى‌[2]،

سخن گفت با عابدى كله‌يى:

كه من فرّ فرماندهى داشتم‌

به سر بر كلاه مهى داشتم،

سپهرم مدد كرد و نصرت وفاق‌[3]

گرفتم به بازوى دولت عراق‌

طمع كرده بودم كه كرمان‌[4] خورم،

كه ناگه بخوردند كرمان سرم‌

بكن پنبه غفلت از گوش هوش‌

كه از مردگان‌[5] پندت آيد به گوش‌

نكوكار مردم نباشد بدش،

نورزد كسى بد كه نيك افتدش‌

شرانگيز هم بر سر شر شود،

چو كژدم‌[6] كه با خانه كمتر شود

اگر نفع كس در نهاد تو نيست،

چنين گوهر و سنگ خارا يكيست‌

غلط گفتم اى يار شايسته خوى،

كه نفعست در آهن و سنگ و روى،


[1] چو خيل اجل ...: نظير از گفته متنبى:« يموت راعى الضأن فى جهله موتة جالينوس فى طبه» شبان ميشان با نادانى خود همچون جالينوس پزشك ميميرد.

[2] حله:( با كسر اول) محل و مكان و نيز به معنى مجلس و مجمع آمده است.

[3] - وفاق:( با كسر اول مصدر دوم باب مفاعله) سازگارى.

[4] كرمان: مراد از كرمان، در مصراع اول استان كرمان است و كرمان خوردن، خراج كرمان خوردن است، بنابراين در مصراع حذف مضاعف معمول شده و كرمان با كرمان بمعنى كرمها، در مصراع دوم جناس دارد.

[5] كه از مردگان ...: از احوالى كه بر مردگان گذشته است ميتوان درس عبرت گرفت.

[6] چو كژدم ...: كژدم هم كمتر به خانه خود ميرسد، زيرا چون كسى را بگزد مى‌كشندش.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست