اوّل آنكه:
بهنام خداى تعالى باشد، چون: «والَّذي نفسي بيده» «وَالَّذي خلق الْحبّة وبرئ
النَّسَمَةَ» «ومُقلِّبِ الْقلوبِ وَالأبصار» ومانند اينها، يا بهاسماىمخصوص
بهاوچون:
«وَاللَّهِ» وَ
«بِاللَّهِ» «وَالرَّحمنِ» «والقَديمِ» «والبارئ» و مانند اينها، يا به اسماى
مشترك كه آنها را اغلب برخداى تعالى اطلاق كنند چون: «رَبّ» وَ «خالق» وَ «بارى» و
«رازق».
و به غير از
اينها چون: «موجود» و «خبير» وَ «سَميع» وَ «بَصير» سوگند خوردن صحيح نيست. [1]
و اگر ب
«قدرةاللَّه» و «علماللَّه» سوگند خورد و به اينها قصد معانى [2] آن را كند صحيح
نيست و اگر به اينها قصد كند كه خدا قادر است و عالم است، صحيح است و اگر گويد:
«بِجَلالِ اللَّهِ» وَ «بِعَظَمَةِاللَّهِ» وَ «بِكِبْرِيآءِ اللَّهِ» وَ
«بِعِزَّةِ اللَّه» وَ «اقْسِمُ بِاللَّهِ» وَ «احْلِفُ باللَّهِ» و «اقَسَمْتُ
بِاللَّهِ» و «حَلَفَتُ بِاللَّهِ» و «اشْهَدُ بِاللَّهِ» سوگند منعقد مىشود. و
اگر اين مذكورات بىلفظ «اللَّه» واقع شود منعقد نمىشود و اگر گويد: «وحقِّ
اللَّه» نيز منعقد مىشود. [3] و بعضى از مجتهدين اين قول را منعقد نمىدانند[1].
______________________________
[1]
دور نيست كه با قصد خداوند عالم منعقد بشود. (تويسركانى)
* هرگاه قصد
خدا كند ترك احتياط نكند. (دهكردى، يزدى)
* اگر قاصد
بوده به آنها خداوند عالم جلّت الآؤه را، احوط انعقاد است. (صدر)
* ولو اينكه
قصد كند خدا را، لكن مراعات احتياط دراينصورت مطلوباست. (نخجوانى)
[2] يعنى
معانى انتزاعيّه كه زايد بر ذات و حمل بر او مىشود، نه حقيقت قدرت و علم كهصفات
حقيقيّه هستند و عين ذاتاند كه قسم به ذات مىشود مع اعتبار الصفات. (دهكردى)
* يعنى اينها
چيزى است زايد بر خدا. (نخجوانى)
* يعنى آنها
را زايد بر ذات بداند و قسم به آنها بخورد، چون قسم به غير خدا مىشود، لكن فرق ما
بين اينها و قسم به جلال اللَّه ونحو آن از مذكورات معلوم نيست. (يزدى)
[3] على
الاحوط. (تويسركانى)
[1] شيخ طوسى، خلاف 6: 125، مسأله 16. ابن إدريس، سرائر
3: 37. علّامه حلّى، ارشاد 2: 84.