اوّل: واجب،
چون سوگند خوردن جهت خلاص نمودن مسلمانى يا مال او [2] يا عِرض او از دست ظالمى يا
دفع ظلمى از او، و اگر در اين صورت توريه كند كه از دروغ خلاص شود، بهتر [3] است.
دوم: حرام، چون
سوگند خوردن به دروغ و به غير نامهاى خداى تعالى، چون سوگند خوردن به اصنام و
مانند آن، و سوگند خوردن فرزند و زن و غلام بىاذن پدر و شوهر [4] و آقا در غير
واجبات و ترك محرّمات.
سوم: سنّت، چون
سوگند خوردن جهت چيزى كه در آن مصلحتى باشد چون اصلاح ميانه دو خصم.
چهارم: مكروه،
چون سوگند خوردن جهت چيزى به غير نامهاى خداى تعالى و غيراصنام، چون سوگند به پدر
و مادر خوردن. و بعضى از مجتهدين اين را نيز حرام مىدانند[1] و چون سوگندى كه متعلّق او
مكروه باشد، و سوگند خوردن راست نيز بىاحتياج مكروه است.
______________________________
[1]
يعنى بر همه مذكورات. (دهكردى، يزدى)
[2] وجوب قسم
خوردن جهت خلاص مال غير يا خود معلوم نيست، مگر آنكه مالى باشد كهحفظ آن واجب
باشد. (دهكردى، يزدى)
[3] بلكه
احوط است. (دهكردى، صدر، يزدى)
[4] اقوى عدم
حرمت قسم است بدون رضاى پدر و شوهر و همچنين اقوى عدم حرمت قسم است به غير از
نامهاى خداوند عالم. (تويسركانى)
* معلوم نيست
(صدر)
* اعتبار اذن
پدر و شوهر معلوم نيست، بلى با نهى ايشان منعقد نمىشود، و بر تقدير ايقاع بىاذن
مىتوانند حلّ نمايند. (يزدى)
[1] شهيد اوّل در دروس 2: 161 به قائلى نسبت داده است.