و درود بر
گرامىترين بنده وآخرين پيامبرش محمّد مصطفى
و دودمان پاك
او
هر كه حق
داد نور معرفتش
كائنٌ
بائنٌ بود صفتش
كتابى كه پيش
روى شما خوانندگان عزيز قرار دارد، رساله عمليه يكى از مجتهدان بنام مذهب شيعه
مىباشد كه در اوائل قرن يازدهم به پيشنهاد شاه مقتدر صفوى «شاه عبّاس» نگاشته شده
است. شيخ بهاء الدين محمّد «شيخ بهائى» متولّد 953، متوفّاى 1031 يكى از چهرههاى
درخشان و ماندگار عالم اسلام كه علاوه بر فقه و سائر علوم اسلامى در بسيارى از علوم
و فنون زمان خود صاحب نظر بود، در عين زهد و بىاعتنائى به زخارف مادّى و اهتمام
به ارزشهاى معنوى، در عرصه امور سياسى و اجتماعى احساس مسئوليّت نموده، و مصلحت
را در آن ديد كه در دستگاه حكومتى صفويّه- كه با شعار اسلام و تشيّع و اجراى عدالت
و اداره امور جامعه بر اساس قوانين و مقرّرات اسلامى تشكّل يافته بود- نقشى داشته
باشد و از اين راه بتواند به ميثاقى كه خداوند از عالمان دينى گرفته است جامه عمل
بپوشاند.
مؤلّف عاليقدر
اين كتاب پس از بررسى مسائل مذهبى مورد نياز عموم مردم مسلمان تصميم مىگيرد اين
كتاب را در بيست باب تنظيم نمايد، كه پس از نگاشتن پنج باب آن منادى حقّ را لبّيك
گفته و به ديار باقى مىشتابد، سلام و درود خداوندى بر روان پاكش باد.
پس ازرحلت شيخ
بىبديل؛ از طرف شاهِ صفوى به يكى از شاگردان فاضل وى، فقيه گرانمايه مرحوم ملّا
محمّد، معروف به «نظام الدين ساوهاى قدس سره» پيشنهاد اتمام پانزده باب باقيمانده
مىشود، و آن عالم جليل القدر همّت گماشته و با الگو قرار دادن سبك و سياق استاد
فقيد خود ابواب باقيمانده كتاب را به اتمام مىرساند. و از آنجا كه در رتبه علمى
همتاى استاد خويش نبوده است ضعفِ وى در طرح بعضى از مسائل و تسلّط بر دلائل مشهود
است، و بيشتر نقدها- كه نمونههائى از آنها ذكر خواهد شد- متوجّه نوشتههاى اوست