نام کتاب : ترجمه مكارم الاخلاق حسن بن فضل طبرسى نویسنده : ميرباقري، سيد ابراهيم جلد : 1 صفحه : 41
سخن را با ذكر آخرت شروع ميكرديم پيامبر 6
با ما سخن مىگفت و اگر در باره دنيا حرف ميزديم با ما حرف مىزد و اگر در باره
خوردنى و نوشيدنى سخن مىگفتيم سخن مىگفت و همه اينها را از پيامبر حديث ميكنيم.
از ابى الحميساء: من قبل از بعثت دنبال پيغمبر مىرفتم موقعى با او
مكانى را وعدهگاه ملاقات قرار داديم ولى تا دو شبانه روز فراموش كردم، روز سوم
خدمتش رفتم فرمود اى جوان مرا به مشقت انداختى سه روز است اينجا (بانتظار تو)
ماندهام.
از جرير بن عبد اللَّه: پيغمبر 6 وارد يكى از خانههاى خود شد،
خانه (از اصحاب) پر شد، جرير وارد شد و بيرون خانه نشست. حضرت او را ديد جامه خود
را برداشته بنزد او انداخت و فرمود روى اين جامه بنشين، جرير آن را برداشت و بر
صورت نهاد و بوسيد.
از سلمان فارسى: بر پيغمبر داخل شدم و حضرت بر بالشى تكيه كرده بود و
آن را بطرف من قرار داد و فرمود يا سلمان هيچ مسلمانى بر مسلمانى وارد نشود كه
باحترامش پشتى گذارد جز اينكه خدا او را بيامرزد.
نام کتاب : ترجمه مكارم الاخلاق حسن بن فضل طبرسى نویسنده : ميرباقري، سيد ابراهيم جلد : 1 صفحه : 41