نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 442
اركانش و آنچه از كلمات فعلى و قولى و صور
روحانى ملكى و غير آنها از ملكوت و باطن هر چيزى كه دربردارد- آشكار شد.
436/ 4 پس از آن اثرى از اين نفس افاضه شده از باطن لوح- از جهت وجه
چهارمى كه وجه تنزّلش است- به صورت هبائى كه خود ماده و اصل پذيراى تمام صور طبيعى
و عنصرى و معدنى است و مشتمل بر هر جوهر فردى؛ به صورتى ديگر آشكار و ظاهر شد، و
آن (هباء) به اعتبار جمعيّت و اشتمالش بر اركان چهارگانه كه عبارت از گرمى و سردى و
ترى و خشكى است بسيط مىباشد نه مركب؛ لذا اوّلين مظهر مجمل، براى اين وجه چهارمى
لوحى گشت، و اركان بسيط آن مظاهر اركان معنوى وىاند كه نسبت به تعين دوم دارند و
آنها:
حيات و علم و اراده و قدرت هستند.
437/ 4 زيرا حرارت و گرمى غريزى خصوصىترين لوازم حيوان (داراى حيات)
است، و كمال اثر علم جز به «برد اليقين» توصيف نمىگردد، و ميلان (رفتن) كه صورتش
سيلان است از لوازم اراده است، و قهر و غلبه كه داراى يبوست و خشكى است از لوازم
قدرت است، لذا اثر هر ركنى از اركان معنوى در هر ركنى از آنها غلبه كرد، پس هباء
مجمل تفصيل ملكوت و باطن هر چيز است و اركان آن تفصيل اجمال آن، و به واسطه جمعيت
اين هباء حكم وحدت مرتبه وجوبى آشكار مىشود، يعنى به واسطه انتسابش به مظهريت
لوح؛ كه حكم آن مرتبه بر آن غالب است، و نيز حكم كثرت امكانى- و يا بگو علمى-
آشكار مىشود، يعنى به واسطه فزونى احكام تنزّل و آميزش به قابليت ظهور با
غليظترين صور تركيب و لطيفترين آنها، از اين جهت آن را (هباء را) با مرتبه
«عمايى» مناسبت است، و محل پديد آمدنش مرتبهاى از مراتب علمى است كه نسبتش به
جانب وجوب و امكان برابر است.
438/ 4 و آن مرتبه به نام عالم مثال و خيال منفصل ناميده شده كه
نسبتش به غيب عالم ارواح و محل بودن بساطت صور آنها؛ و به شهادت عالم حسّ و محلّ
بودن تركيب صور آنها برابر است. براى اينكه بر حيات و علم حكم وحدت و اجمال غالب
است، يعنى به واسطه موقوف نبودن تحقق و ثبوت آنها بر كثرت و تفصيل، و بر اراده و قدرت
اثر كثرت و تفصيل غالب است، يعنى به واسطه موقوف بودن تعيّن آن دو بر حكم تميّز و
جدايى، گويى فعل
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 442