نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 189
گفتهاند عقل اول در ايجاد ممكنات واسطه است
درست نيست، زيرا در نزد محققان جز حق و عالم نمىباشد؛ و عالم هم چيز زايدى بر
حقايق معلوم حق تعالى نيست، يعنى حقايقى كه نخست معدوم بودند و سپس اتصاف بوجود
پيدا كردند، و تمام حقايق در ذات خودشان غير مجعولاند، چه رسد به اينكه متوسط در
جعل باشند، پس نه فايض و نه مجعول و نه متوسط باقى نمانده؛ آنچه كه باقى مانده
نسبتهاى وجود- از جهت اصل و تبع- است، بنابر اين اصل همگان همان متوسط براى همگان
است.
441/ 3 اگر گويى: وجود و اعتبارات آنكه به نام اسماء و صفات و
نسبتهاى آن دو ناميده مىشوند امورى عدمى هستند و هيچ كدامشان امر موجود محقق و
ثابت نيستند- و همين طور اجتماع و جمع احدى- پس چگونه حصول اين اشياء و نو شدنشان
ايجاد آنها است و محدود شدنشان عبارت از تعيّن خارجى؟
442/ 3 گويم: اين همان چيزى است كه باعث حيرت خردها و ادراكها، و
محور اختلاف بزرگان علم است، با اين همه- خدا دانا است- به اين سنگينى هم نيست،
زيرا اين داراى اصل قابلى است كه چندين مسأله درست از آن منشعب مىگردد، زيرا اين
مطلب بر كسانى كه معتقدند ماهيات غير مجعولاند و وجود معقول ثانوى است- مانند
فلاسفه و برخى از معتزله- مشتبه شده، زيرا اگر معدومى به معدوم ديگر ضميمه شود؛ نه
وجود و نه هويت خارجى پديد نمىآيد.
443/ 3 اما نزد كسى كه قائل است وجودات با هم اختلاف دارند و هر
وجودى عين ماهيت موجود است و همان موجود است؛ پس ماهيات مانند وجودات مجعولاند، و
يا ماهيت؛ خصوصيت وجود است- مانند اشعريان- و يا گويد وجود حقيقتا همان موجود است
و موجود بودن ماهيات عبارت است از انتساب وجود به آنها؛ به سبب اتصافش به تعيّن-
كه حاصل از آنها است- و ظهور احكام وجود در هر مرتبه به حسب آنها است. ظهور در حقيقت
براى وجود است ولى به صورتى كه اين تعين باطنى به نوعى كه مرتبه اقتضا مىكند
حكايت مىنمايد، پس اشتباهى نمىماند، زيرا موجود بودن نسبتها عبارت است از
انتساب مخصوص وجود- كه حقيقتا موجود است- به آنها (ماهيات)، و بعيد هم نيست، زيرا
انضمام
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 189