نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 173
وجود و حيات، و علم و اراده قيام به آن
دارد؛ و مناسبت بين آن و بين هر چه كه مقصدش است و ادراك آن را مىطلبد ثابت است-
يعنى با برخاستن موانعى كه مانع ادراكش هستند- ادراك نمىگردد، پس ادراك شئى از
جهت وحدتش دشوار و سخت است، با اين كه احديت جمعى الهى سارى در آن است، چنان كه در
اينباره عبارت فكوك پيش از اين آورده شد كه:
براى هر موجود ثابت و محققى احديتى است كه اختصاص به آن موجود دارد
كه (آن احديت) سارى از اين احديت است، مگر به واسطه جهت خاصى از جهات قلب و عين
موجود كه ثابت در حضرت غيب الهى است، زيرا به واسطه احديت اين جهت، معرفت حقايق
بسيط به وسيله كشف براى او حاصل خواهد شد.
389/ 3 خلاصه اين سخن آنكه: ذات حق سبحان از جهت وحدتش؛ مطلق و
بىنياز از تمامى قيدها است، در حالى كه انسان از جهت استعداد و مرتبه و احوالش
مقيد است، لذا مقيدى همانند خود را مىپذيرد، چون بارها گفته شد كه ادراك شئى از
آن جهت كه مخالف شئى است امكان پذير نيست، ولى از جهت احديت به واسطه عين ثابت شئى
در حال فنا؛ كه محو كننده غيريّت بين ادراك كننده و ادراك شونده و ادراك است؛ در
اين مطلب حرفى نيست.
390/ 3 و تحقيق اين مطلب سخنى است كه حضرت شيخ قدس سره در تفسير دارد
كه:
ذوق (مكاشفه) صحيح و تمام اين بهره را دارد كه مشاهده حق متعال
اقتضاى فنائى را دارد كه با مشاهده كننده هيچ مزيّتى باقى نمىماند كه بدان آنچه
را كه درك كرده ضبط و نگاهدارى نمايد. و تحقيق كاملتر اين كه: اگر كسى هنگامى كه
حق متعال را مشاهده كرد، وى را به واسطه آنچه كه در خود از حق است مشاهده مىكند،
و آنچه كه در خود از حق است يعنى تجلى غيبى[1]
او كه تجلى شونده به واسطه احديت عين ثابت خود كه متعيّن در علمى است كه بدان- از
جهت خاص و بدون واسطه- از غير خود امتياز مىيابد؛ آن تجلّى را مىپذيرد و بدان
براى قبول آنچه كه برايش از تجليات آشكار مىشود آماده مىشود، يعنى تجلياتى كه پس
از اين به واسطه مظاهر صفاتى و اسمائى ظاهر و آشكار مىشود.
[1] - تجلى غيبى عبارت است از تجلى وجود مطلق احدى كه
در هر متعيّنى هست و در ذات خودش غير متعين است.
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 173