نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 132
245/ 3 و بنابر اين شيخ اكبر رضى الله عنه
در فصوص گفته: مصطفين و برگزيدگان كسانىاند كه كتاب جمع و وجود را به ميراث
بردهاند و آنان سه دستهاند، پس ظالم كسى است كه عدد يك را به سبب مشاهده افزونيش
به شمار آورد، اين شخص جاودانه داراى ضلال و حيرتى مطلوب است، چون كمال او بر طرف
كردن عين (ثابت و حجاب خود)- به واسطه دورى راه- از ميان است، بنابراين اين بنده
يگانه به احديت عين آن كس كه پرستش مىشود و پرستش مىكند نظر كرده؛ جمع الوهيت را
به واسطه جدا كردنش؛ و نفس خويش را به واسطه گمراه كردنش و سرگشته نمودنش در صور
فرق حجابى؛ ظلم كرده است[1]؛ ولى اين
ظلم را براى خود (و به خود) كرده؛ يعنى الوهيت را در يكى منحصر ننموده؛ هم چنان كه
در مظهرى هم منحصر و محدودش ننموده است، بلكه در همه مراتب، بين كثرت نسبتها و وحدت
ذات حيرت زده و سرگشته است.
246/ 3 پس ظالم بنابر اين مطلب، برگزيدهاى است كه حق تعالى را در هر
حقيقتى حقش را مىدهد[2].
247/ 3 و سابق كسى است كه عدد را انفراد بخشد و الوهيت را در يك؛ كه
مقابل كثرت و فزونى است منحصر و محدود كند، و شكى نيست كه اينان نزديك كنندگان به
جمع احد (يگانگى) و دور كنندگان از پراكندگى و كثرت عدد (يك) اند.
248/ 3 و مقتصد كسى است كه جامع بين دو شهود باشد: شهود كثرت در وحدت
(احد) و شهود واحد در اعيان عدد، يعنى كثرت نسبتهاى عدمى در وجود؛ و بين وحدت ذات
در خالق و مخلوق، و تأويل و تعبير اين وجوه در كتاب نصوص؛ رحمت و غضب و مكر و
ريشخند و قرار گرفتن- البته به بعضى از معانى آن- و وجه و قدم و مرض و خوشحالى و
ماليده شدن و دو دلى و صورت و غير اينها آمده، و تمام اينها همانگونه كه گفتهاند
نياز به تأويل و تعبير ندارد و منجر به تشبيه- چنان كه پنداشتهاند- نخواهد شد؛
البته اگر بنابر اين اصل باشد.
[1] - قيصرى گويد: ظالم كسى است كه حقوق نفس خود را به
واسطه تكميل شدنش به او ندهد، چه رسد بهرههايش را دهد، بنابر اين ظلم شبيه نكوهش
است، و قيصرى خود ظالم را به فانى در ذات و مقتصد را به فانى در صفات و سابق به
خيرات را به فانى در افعال تفسير كرده است.
[2] - و يا آنكه حق تعالى در هر حقيقتى حقش را مىدهد.
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 132